تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 2 12 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 19

نام تاپيک: موارد مربوط به دام !!

  1. #1
    حـــــرفـه ای Vmusic's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    vmusic.ir
    پست ها
    5,376

    پيش فرض موارد مربوط به دام !!

    انگلهای خارجی دام


    انگلهای خارجی در تمام گونه های جانوری وجود داشته و خسارات فراوانی به دامها وارد می نمایند . این انگلها عمدتا به سه صورت به صنعت دامپروری خسارت وارد می كنند.....






    انگلهای خارجی در تمام گونه های جانوری وجود داشته و خسارات فراوانی به دامها وارد می نمایند . این انگلها عمدتا به سه صورت به صنعت دامپروری خسارت وارد می كنند :‌
    - كاهش بازدهی دامها به علت ایجاد بیماریهای پوستی ، كم خونی ،‌لاغری و كاهش رشد دامها .
    - انتقال عوامل بیماریزا مانند بابزیوز در گوسفند ، تیلریوز در گاو ، بیماری ویروسی تب خونریزی دهنده كریمه ـ كنگو و انسفالیت ناشی از كنه .

    - ایجاد خسارت به پوست و چرم و فرآورده های دامی و كاهش تولید گوشت .
    انگلهای خارجی عمدتا شامل انواع كنه ، جرب ، شپش و انواع مگسها و لارو آنها هستند .

    كنه : (Tick)كنه از شاخه بند پایان و زیر شاخه شلیسراتها هستند . كنه ها دارای انواع یك میزبانه ،‌دو میزبانه و سه میزبانه هستند .كنه های ایكسودس ، هیالوما و بوافیلوس از خانواده كنه های ایكسودیده ( كنه های سخت ) بوده و عمدتا در نشخوار كنندگان ایجاد بیماری می كنند .كنه های ارگاس پریسكوس ( كنه مرغی ) از خانواده كنه های آرگاسیده ( كنه های سخت بوده و عمدتا در نسخوار كنندگان ایجاد بیماری می كنند .كنه های ارگاس پرسیكوس ( كنه مرغی ) از خانواده های كنه های آرگاسیده ( كنه های نرم ) هستند .كنه ها در انتقال بیماریهای تك یاخته های خونی مانند بابزیوز و تلیریوز در گوسفند و گاو و بیماریهای ویروسی مانند تب خونریزی دهنده كریمه ، كنگو و نیز بیماری اسپیروكتوز در دامها اهمیت خاصی دارند .

    كنترل : استفاده از انواع سموم حشره كش مانند كومافوس ، فن والریت ، پرمترین و فلومترین در مبارزه با این انگلها موثر می باشند .

    جرب : (Mite)جربها به ۴ دسته پسوروپتیك ، ساركوپتیك و دمودكتیك تقسیم می شوند جربها در داخل پوست یا روی پوست میزبان خود به صورت دائمی زندگی می كنند و فرم بالغ آنها دارای هشت پا بوده ، تخم مرغی شكل و سفید رنگ است و قطر آنها حدود ۵/۰ میلیمتر می باشد .جربها در حیوانات اهلی ایجاد انواع بیماریهای پوستی مانند درماتیت ، ریزش پشم پشم و مو ، خارش ، چروكیدگی و زخمهای پوستی می كنند .
    ▪روش مبارزه :‌حمام دادن دامها با سمومی مانند كومافوس . فوسمات و توكسافن و نیز حشره كشهای تزریقی سیستمیك ماند آیورمكتین موثر می باشد .

    شپش : (Lice)شپشها دو دو گروه عمده شپشهای خونخوار و شپشهای گزنده تقسیم می شوند . شپشهای خونخوار باعث بروز كم خونی در میزبانی شده و بیماریهای عفونی را منتقل می نمایند . این شپشها عمدتا در دامها دیده می شوند . شپشهای گزنده باعث بروز خارشهای پوستی و اذیت و آزار میزبان شده ، تحریك پوستی ، موریختگی ، ایجاد دلمه را سبب می شوند . این انگلها عمدتا در پرندگان دیده می شوند .
    ▪روش مبارزه :‌در درمان شپشها عمدتا از تركیبات ارگانوفسفره استفاده یم شود . استفاده از از سم به صورت پودر و یا پور ـ آن ( ریختن مستقیم ) موثرتر است .

    سایر انگلهای خارجی دامها :‌انواع میاز ، هیپودرما ، انواع كك ، انواع درماتومیتها ، انگلهای خارجی زنبور عسل مانند كنه واروا و غیره .

    ●انگلهای خارجی دام
    انگلهای خارجی در تمام گونه های جانوری وجود داشته و خسارات فراوانی به دامها وارد می نمایند . این انگلها عمدتا به سه صورت به صنعت دامپروری خسارت وارد می كنند :‌
    - كاهش بازدهی دامها به علت ایجاد بیماریهای پوستی ، كم خونی ،‌لاغری و كاهش رشد دامها .
    - انتقال عوامل بیماریزا مانند بابزیوز در گوسفند ، تیلریوز در گاو ، بیماری ویروسی تب خونریزی دهنده كریمه ـ كنگو و انسفالیت ناشی از كنه .
    - ایجاد خسارت به پوست و چرم و فرآورده های دامی و كاهش تولید گوشت .
    انگلهای خارجی عمدتا شامل انواع كنه ، جرب ، شپش و انواع مگسها و لارو آنها هستند .
    طكنه : (Tick)كنه از شاخه بند پایان و زیر شاخه شلیسراتها هستند . كنه ها دارای انواع یك میزبانه ،‌دو میزبانه و سه میزبانه هستند .كنه های ایكسودس ، هیالوما و بوافیلوس از خانواده كنه های ایكسودیده ( كنه های سخت ) بوده و عمدتا در نشخوار كنندگان ایجاد بیماری می كنند .كنه های ارگاس پریسكوس ( كنه مرغی ) از خانواده كنه های آرگاسیده ( كنه های سخت بوده و عمدتا در نسخوار كنندگان ایجاد بیماری می كنند .كنه های ارگاس پرسیكوس ( كنه مرغی ) از خانواده های كنه های آرگاسیده ( كنه های نرم ) هستند .كنه ها در انتقال بیماریهای تك یاخته های خونی مانند بابزیوز و تلیریوز در گوسفند و گاو و بیماریهای ویروسی مانند تب خونریزی دهنده كریمه ، كنگو و نیز بیماری اسپیروكتوز در دامها اهمیت خاصی دارند .
    ▪كنترل : استفاده از انواع سموم حشره كش مانند كومافوس ، فن والریت ، پرمترین و فلومترین در مبارزه با این انگلها موثر می باشند .

    جرب : (Mite)جربها به ۴ دسته پسوروپتیك ، ساركوپتیك و دمودكتیك تقسیم می شوند جربها در داخل پوست یا روی پوست میزبان خود به صورت دائمی زندگی می كنند و فرم بالغ آنها دارای هشت پا بوده ، تخم مرغی شكل و سفید رنگ است و قطر آنها حدود ۵/۰ میلیمتر می باشد .جربها در حیوانات اهلی ایجاد انواع بیماریهای پوستی مانند درماتیت ، ریزش پشم پشم و مو ، خارش ، چروكیدگی و زخمهای پوستی می كنند .

    ▪روش مبارزه :‌حمام دادن دامها با سمومی مانند كومافوس . فوسمات و توكسافن و نیز حشره كشهای تزریقی سیستمیك ماند آیورمكتین موثر می باشد .

    شپش : (Lice)شپشها دو دو گروه عمده شپشهای خونخوار و شپشهای گزنده تقسیم می شوند . شپشهای خونخوار باعث بروز كم خونی در میزبانی شده و بیماریهای عفونی را منتقل می نمایند . این شپشها عمدتا در دامها دیده می شوند . شپشهای گزنده باعث بروز خارشهای پوستی و اذیت و آزار میزبان شده ، تحریك پوستی ، موریختگی ، ایجاد دلمه را سبب می شوند . این انگلها عمدتا در پرندگان دیده می شوند .
    ▪روش مبارزه :‌در درمان شپشها عمدتا از تركیبات ارگانوفسفره استفاده یم شود . استفاده از از سم به صورت پودر و یا پور ـ آن ( ریختن مستقیم ) موثرتر است .

    سایر انگلهای خارجی دامها :‌انواع میاز ، هیپودرما ، انواع كك ، انواع درماتومیتها ، انگلهای خارجی زنبور عسل مانند كنه واروا و غیره .

  2. #2
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض كاربردهاي بيوتكنولوژي در ژنتيك و اصلاح دام

    بيوتكنولوژي يا فنآوري زيستي، كه به صورت توانائي بكارگيري فرآيندهاي زيستي در بعد صنعتي تعريف ميشود در دو دههِ گذشته، كاربردهاي گستردهاي در عرصه هاي كشاورزي وبهداشت، محيط زيست و غيره يافته است.
    بيوتكنولوژي در مفهوم عام و نزد اكثريت مردم معناي درآمد بي دردسر را تداعي نموده است و در دههِ اخير اين كلمه را غالبا به مفهوم همه چيز براي همهِ مردم كار مي برند.
    تاريخچه بيوتكنولوژي نشان مي هد كه سابقه استفاده از آن به 8 هزار سال قبل مي رسد. درزمان سومريان و روميها از ميكروارگانيزمها استفاده ميكردند. حتي در جنگ جهاني نيز آلمانها كه ازواردات گليسرول براي تهيه مادهِ منفجره نااميد شده بودند از راه توليد ميكروبي از مخمر به گليسرول رسيدند
    ‌‌ از دهه1980، بيوتكنولوژي زمينهِ جديدي را براي رشد پيدا نمود كه‌اين تغيير مرهون پيشرفتي است كه حاصل فن‌آوري برش و اتصال مولكولDNA به صورت دلخواه ميباشد. اكنون اين تفكر كه بيوتكنولوژي با تكيه بر دستاوردهاي مهندسي ژنتيك قادر است منافع عظيمي را نصيب بشريت نمايند، به شدت تقويت يافته است.
    مهندسي ژنتيك در واقع انقلاب عظيمي را در علوم زيستي به وجود آورده‌و با سابقهِ كوتاه قريب بيست سال، سرشار از نتايج مثبت است. تحليلگران آگاه قرن آينده را قرن امپراطوري مهندسي ژنتيك، كامپيوتر و ليزر ناميده‌اند. امروزه در اثر مطالعات عميق و بررسيهاي ژرف مرزهاي ژنتيك مولكولي و يافته هاي‌ مربوطه شناخت ژنها به گونه‌اي دور از تصور گسترش يافته و حجم اط‌اعات حاصله و رشد روزافزون آن قابل مقايسه با هيچ دوراني نمي باشد. نمودار زير به بعضي ازتوانمنديهاي بيوتكنولوژي در علوم مختلف اشاره مي كند:

    تلقيح مصنوعي
    ‌‌‌‌اكنون تلقيح مصنوعي به يك فن‌آوري كاربردي با قدمت پنجاه ساله مبدل شده است وسطح وسيع در جمعيتهاي گاوهاي شيري براي كاهش هزينه نگهداري گاو نر و همچنين سرعت بخشيدن به پيشرفت ژنتيكي انجام مي گيرد. تلقيح مصنوعي برنامه هاي تست نتاج را در مقياس گسترده امكانپذير مي كند براي استفاده از اين تكنيك روشهاي ديگري براي انجماد اسپرم با نيتروژن مايع و رقيق كردن اسپرم ابداع گرديده است. در بعضي از كشورها همانند دانمارك و هلند استفاده عملي از تلقيح مصنوعي در صددرصد گاوداريها انجام مي گيرد.

    انجماد جنين
    Leibo از اولين گاو آبستن از جنين منجمد شده در بيست سال پيش گزارش مي هد و نتيجه گرفت كه جنين منجمد شده نسبت به جنين تازه 01% باروريش را از دست داده است در هر بار تخمكريزي ماده گاوها در شرايط طبيعي فقط يك اووسيت آزاد ميكنند كه صورت باروري دورهِ آبستني طولاني را نيز به دنبال دارد بنابراين‌ از اين طريق پيشرفت ژنتيكي از يك نسل به نسل ديگر كند است. از سويي ديگر ماده گاو در طول عمر باروري خود، فقط چند گوساله توليد خواهد كرد كه معمولا از ده گوساله كمتر است. از اينرو روشهائي كه بتوانند تعداد گوساله ناشي از ماده گاوهاي با ارزش ژنتيكي بالا را افزايش دهند، مزاياي شايان توجهي خواهند داشت. يكي ازاين روشها سوپر اوولاسيون است كه باعث افزايش امكان دوقلوزائي در گله مي شود.

    انتقال جنين
    ‌‌‌ انتقال جنين از ديگر ابزار و تكنيكهاي‌ اصلاحگران‌ براي‌ سرعت‌ بخشيدن‌ به‌ پيشرفت‌ ژنتيكي گله‌ مي‌باشد. عيب‌ روشهاي‌ انتقال‌ جنين‌ اينست‌ كه‌ گوساله‌هاي‌ بدست‌ آمده‌ ممكن‌ است‌ متعلق‌ به‌يك‌ جنس‌ نباشند و بنابراين‌ احتمال‌ ايجاد گوسالهِ فريمارتين‌ افزايش‌ مي‌يابد. با انتقال‌ جنين‌ مي‌توان‌ميانگين‌ تعداد زايش‌ در طول‌ عمر اقتصادي‌ گاو را از چهار شكم‌ به‌ بيست‌ و پنج‌ يا بيشتر افزايش‌ داد ودر نتيجه‌ نتاج‌ دامهاي‌ مادهِ انتخاب‌ شده‌ در برنامه‌هاي‌ اصلاحي‌ افزايش‌ مي‌يابد

    لقاح‌ آزمايشگاهي
    ‌‌‌‌لقاح‌ آزمايشگاهي(IVF)يكي‌ از روشهايي‌ است‌ كه‌ جنين‌هاي‌ مورد نياز براي‌ انتقال‌ را فراهم مي‌كند اين‌ فرايند شامل‌ مراحل‌ زير است:
    - تحريك‌ تخمك‌ گذاري‌ در گاوهاي‌ ماده‌ و جمع‌ آوري‌ اسپرم‌ در گاوهاي‌ نر
    - كنترل‌ رشد فوليكول‌ بوسيله‌ اولتراسوند
    - جمع‌ آوري‌ تخمك‌ بوسيلهِ لاپارسكوپي‌
    - لقاح‌ در آزمايشگاه‌ و كشت‌ جنين‌
    اين‌ جنين‌ها پس‌ از آمادگي‌ گاو گيرنده‌ آماده‌ انتقال‌ مي‌شوند
    تعيين‌ جنسيت
    ‌‌‌‌يك‌ تفاوت‌ بارز ژنتيكي‌ بين‌ افراد جنسيت‌ است. توانائي‌ تعيين‌ جنسيت‌ در جنين‌ مي‌تواند مديريت‌ برنامه‌هاي‌ اصلاح‌ نژادي‌ مهم‌ باشد يكي‌ از بهترين‌ مثالها در صنعت‌ گاوشيرده‌ جايگزين‌كردن‌ ماده‌هاست‌ كه‌ هميشه‌ موردنياز است. از آنجائي‌ كه‌ معمولاإ 05% آبستني‌ها، توليد گوساله‌ ماده‌مي‌كند اهميت‌ توسعه‌ روشهاي‌ تعيين‌ جنسيت‌ جنين‌ در پرورش‌ گاوهاي‌ شيرده‌ و نيز گاوهاي‌ گوشتي‌محرز است‌ (27، 281). چندين‌ روش‌ براي‌ تشخيص‌ جنسيت‌ به‌ طور موفقيت‌ آميز استفاده‌ مي‌شودكه‌ به‌ ترتيب‌ عبارتند از روش‌ سيتوژنتيكي، تفكيك‌ اسپرمهاي‌ حاوي‌ كروموزمهاي‌ متفاوت، تعيين‌ايمينولوژيكي‌ آنتي‌ژنH-Y ‌، استفاده‌ از كاوشگرهايDNA ‌ مي‌باشد.
    حيوانات‌ همانندسازي‌ شده‌
    ‌‌‌‌در اين‌ روشها هستهِ سلولهاي‌ بالغ‌ و تمايز يافته‌ را در مرحلهِ خاصي‌ به‌ داخل‌ سلول‌ تخم غيرباروري‌ كه‌ هسته‌ آن‌ خارج‌ شده‌ است‌ منتقل‌ مي‌نمايند. بدين‌ ترتيب‌ تولد بره‌هاي‌ زنده‌ از سلولهاي‌سوماتيك‌ مثل‌ غدد پستاني‌ امري‌ شدني‌ است‌ و از مزاياي‌ اين‌ عمل‌ كاهش‌ فاصلهِ نسل‌ و استفاده‌ ازتعداد محدودي‌ از حيوانات‌ بسيار شايسته‌ و در نتيجه‌ پيشرفت‌ ژنتيكي‌ سريع‌ در گله‌ است‌ (371).
    روشهاي‌ ايجاد حيوانات‌ تراريخت‌
    ‌‌‌‌امروزه‌ از روش‌ انتقال‌ مستقيم‌ ژنهاي‌ كنترل‌ كنندهِ هورمونها به‌ ژنوم‌ حيوانات‌ استفاده‌ مي‌شود هر چند مطالعات‌ نشان‌ داده‌ است‌ كه‌ انتقال‌ ژن‌ به‌ تنهائي‌ كافي‌ نيست‌ و تنظيم‌ دقيق‌ و بيان‌ يا تظاهر ژن‌نيز لازم‌ است. با انتقال‌ ژن‌ مورد نظر به‌ سيستم‌ ژنتيكي‌ حيوان‌ مي‌توان‌ ميزان‌ توليد هورمون‌ را به‌ مقدارزيادي‌ افزايش‌ داد. از حيوانات‌ ترانس‌ ژنيك‌ نظير موش‌ جهت‌ تشخيص‌ بيماريهاي‌ مهلك‌ و خطرناك‌نظير سرطان‌ و كم‌خوني‌ استفاده‌ مي‌شود توليد پروتئينهاي‌ داروئي‌ نيز توسط‌ حيوانات‌ ترانسژنيك‌امكانپذير است. براي‌ توليد پروتئين‌ داروئي‌ ابتدا ژن‌ مورد نظر با تكنيكهاي‌ ريز تزريقي‌ و غيره‌ به‌داخل‌ جنين تك‌ سلولي‌ تزريق‌ مي‌گردد. سپس‌ جنينها را داخل‌ رحم‌ مادران‌ گيرنده‌ جايگزين‌ مي‌كنندبه‌ اين‌ ترتيب‌ تعدادي‌ از فرزندان‌ متولد شده‌ ترانسژنيك، خواهند بود كه‌ قادر هستند ژن‌ را به‌ نسلهاي‌بعد انتقال‌ دهند. عيب‌ اين‌ روشها اينست‌ كه‌ حيواناتي‌ كه‌ جديد و پرتوليد در نظر گرفته‌ مي‌شوندممكن‌ است‌ حاوي‌ ژنهاي‌ مطلوب‌ نباشند.
    ‌‌‌‌يكي‌ از اهداف‌ انتقال‌ ژن‌ در دامهاي‌ شيرده، تغيير تركيبات‌ شير مي‌باشد. مقدار پنير توليد مستقيما به‌ خصوصيت‌ مقدار كاپاكازئين‌ شير وابسته‌ است‌ بدين‌ معني‌ كه‌ مايه‌ پنير فقط‌ كاپاكازئين‌ راسوبسترا قرار مي‌دهد و آن‌ را به‌ دو قسمت‌ يك‌ بخش‌ كوچك‌ كه‌ 5% وزن‌ كازئين‌ اوليه‌ را دارد و يك‌بخش‌ بزرگتر كه‌ پاراكاپاكازئين‌ است‌ تقسيم‌ مي‌كند.
    ‌‌‌‌پاراكازئينات‌ حاصل‌ از محلول‌ مايهِ پنير در برابر يون‌ كلسيم‌ حساس‌ بوده‌ و رسوب‌ مي‌كندتجزيه‌ كاپاكازئين‌ باعث‌ بهم‌ خوردن‌ تعادل‌ بارهاي‌ الكتريكي‌ شده‌ و به‌ دنبال‌ آن‌ مهاجرت‌ كازئينو به‌فاز محلول‌ عامل‌ اصلي‌ و ضروري‌ براي‌ منعقد شدن‌ شير، مي‌باشد. بنابراين‌ افزايش‌ توليد كاپاكازئين‌با تكنيك‌ انتقال‌ ژن‌ يك‌ احتمال‌ منطقي‌ به‌ نظر مي‌رسد (4). هدف‌ ديگر در انتقال‌ ژن‌ تغيير لاكتوز شيرمي‌باشد كه‌ كمك‌ بزرگي‌ به‌ امكان‌ مصرف‌ شير توسط‌ بسياري‌ از افراد است‌ كه‌ حساس‌ به‌ لاكتوزهستند و قدرت‌ هضم‌ لاكتوز بعد از مصرف‌ شير يا مواد غذائي‌ حاوي‌ شير را ندارند.
    ‌‌‌‌اگر چه‌ تكنيك‌ انتقال‌ ژن‌ خبر از توليد تعدادي‌ از دامهاي‌ پرتوليد از لحاظ‌ ژنتيكي‌ را مي‌دهد .سير ترقي‌ آن‌ آهسته‌ است. توسعه‌ نژادهائي‌ از حيوانات‌ كه‌ در برابر عفونتها مقاوم‌ هستند وبا روشهاي‌ترانسژنيك‌ از مصونيت‌ ايمينولوژيكي‌ توارث‌پذير برخوردار شوند نيز از اهداف‌ ديگر توليد حيوانات‌ترانس‌ژنيك‌ مي‌باشد .
    ‌‌‌‌شماري‌ از ژنهاي‌ كانديدا كه‌ در سيستم‌ ايمني‌ سهيم‌ هستند همانند ژنهاي‌ گيرندهِ سلولهايT ژنهاي‌ مربوط‌ به‌ غدد لنفاوي‌ و ژنهاي‌ عمدهِ سازگاري‌ بافتيMHC)‌) براي‌ انتقال‌ ژن‌ موردمطالعه‌ قرار گرفته‌اند. يكي‌ از موفقيت‌آميزترين‌ آزمايشات‌ ترانسژنيك‌ ايجاد خوكهاي‌ توليد كنندهِموگلوبين‌ انساني‌ است‌ به‌ اينصورت‌ كه‌ ناحيهِ تنظيم‌ كنندهِ ژن‌ بتاگلوبين‌ در انسان‌ را به‌ دو ژن‌آلفاگلوبين‌ متصل‌ نموده‌ و در نتيجه‌ خوك‌ ترانسژنيك‌ قادر به‌ توليد هموگلوبين‌ انساني‌ در سلولهاي‌خون‌ خود مي‌باشد. بوسيلهِ آزمايشهاي‌ شيميائي‌ مختلف، مشخص‌ شده‌ است‌ كه‌ هموگلوبين‌ انساني‌در خوك‌ ترانسژنيك‌ همان‌ خصوصيات‌ هموگلوبين‌ طبيعي‌ انساني‌ را دارد. البته‌ علي‌رغم‌ اين‌ موفقيت‌به‌ هرحال‌ هموگلوبين‌ آزاد ممكن‌ است‌ كه‌ جواب‌ مشكل‌ نباشد چون‌ اين‌ هموگلوبين‌ قادر به‌ تبادل‌اكسيژن‌ بعد از ورود به‌ گلبولهاي‌ قرمز انسان‌ نخواهد بود و معضل‌ تجزيه‌ شدن‌ آن‌ مسئله‌ ديگري‌ است
    ‌‌‌‌محدوديتهاي‌ فرايند ترانسژنيك‌ در دامهاي‌ بزرگ‌ همچون‌ گاو عبارتند از:
    - دامهاي‌ بزرگ‌ تعداد زياد تخمك‌ ايجاد نمي‌كنند.
    - كاشتن‌ دوباره‌ جنين‌ دستكاري‌ شده‌ با توجه‌ به‌ اينكه‌ از گوسفند و گاو در هر نوبت‌ حاملگي‌ فقط‌يك‌ فرزند متولد مي‌شود كار آساني‌ نيست.
    - سيتوپلاسم‌ حيوانات‌ اهلي‌ به‌ اندازه‌اي‌ كدر است‌ كه‌ مشاهدهِ پيش‌ هسته‌ بدون‌ استفاده‌ از فنون‌ويژه‌ ممكن‌ نيست‌
    ‌‌‌‌يكي‌ از ايده‌هائي‌ كه‌ بسيار بعيد به‌ نظر مي‌رسد شناسائي‌ ژنهاي‌ مسئول‌ خواب‌ زمستاني‌خرسها وانتقال‌ آنها به‌ گاوهاي‌ گوشتي‌ مي‌باشد كه‌ احتمالا هزينهِ خوراك‌ را به‌ ميزان‌ زيادي‌ كاهش‌خواهد داد
    ‌‌‌‌در مورد طيور، مسئله‌ ترانس‌ژنيك‌ بصورت‌ مقاومت‌ به‌ بيماريهائي‌ مثل‌ كوكسيدوز، لكوزافزايش‌ كيفيت‌ گوشت‌ يا پايين‌ آوردن‌ كلسترول‌ تخم‌مرغ‌ مطرح‌ مي‌شد.
    ‌‌‌‌در مورد ماهي‌ تزريقDNA ‌ به‌ داخل‌ تخم‌ بارور در شماري‌ از گونه‌ها ديده‌ شده‌ است‌ در ماپيش‌ هسته‌ كاملا در زير ميكروسكوپ‌ قابل‌ روِيت‌ نيست‌ بنابراينDNA ‌ به‌ داخل‌ سيتوپلاسم‌تخمهاي‌ بارور يا جنينهائي‌ كه‌ در مرحلهِ چهار سلولي‌ هستند تزريق‌ مي‌شود.
    ‌‌‌‌بر خلاف‌ پستانداران‌ در ماهي‌ لقاح‌ خارجي‌ است‌ و رشد جنين‌ در آب‌ صورت‌ مي‌گيرد. از اينرو نياز به‌ روشهاي‌ لانه‌ گزيني‌ وجود ندارد. جنين‌ مي‌تواند با تنظيم‌ دماي‌ تانك‌ زنده‌ بماند. امكان‌بقاي‌ تخم‌ ماهي‌ بعد از تزريقDNA ‌ بالاست‌ و حدود35 تا 80 درصد مي‌باشد و ايجاد ماهي‌ترانس‌ژنيك‌ درصد احتمالي‌ حدود 10 تا 70 درصد دارد .بسياري‌ از مطالعات‌ اوليه‌ روي‌ماهيهاي‌ ترانسژنيك، بر روي‌ آزمايشات‌ انتقال‌ ژن‌ هورمون‌ رشد استوار است‌ .

    ژن‌ درماني‌
    ‌‌‌‌ژن‌ درماني‌ اصلاح‌ يك‌ اشتباه‌ متابوليسمي‌ مادرزادي‌ با وارد كردن‌ يك‌ ژن‌ طبيعي‌ در فرد مبتلامي‌باشد. البته‌ در مورد جانوران‌ اشتياق‌ زيادي‌ براي‌ زنده‌ نگاه‌ داشتن‌ مبتلايان‌ به‌ بيماريهاي‌ شديد وسخت‌ ژنتيكي‌ وجود ندارد.
    ‌‌‌‌اخيراإ روش‌ انتقال‌ ژنها در داخل‌ سلول‌ نطفه‌اي‌ موش‌ به‌ منظور رفع‌ يك‌ نقص‌ ژنتيكي‌ موردتجربه‌ قرار گرفته‌ است. در اين‌ تجربه‌ ملكولهايDNA ‌را كه‌ شامل‌ رديف‌ كددار براي‌ سنتز پروتئين‌آزاد كنندهِ گونادوتروپين(Ghrh)هستند، بداخل‌ هسته‌ تخمك‌ بارور موشهائي‌ كه‌ مبتلا به‌ كم‌كاري‌ موروثي‌ غدد جنسي‌ بودند تزريق‌ نمودند. ژن‌ تزريق‌ شده‌ در هيپوتالاموس‌ تعدادي‌ از موشهاي‌توليد شده، فعال‌ گرديد و رمز خود را در راه‌ سنتز هورمون‌ نامبرده‌ بيان‌ داشت. بعلاوه‌ فعاليت‌ ژن‌بطور طبيعي‌ تحت‌ اثر سيستم‌ تنظيم‌ كننده‌ قرار گرفته‌ و حيوان‌ از هر لحاظ‌ طبيعي‌ بوده‌ است. از اين‌گذشته‌ در نسلهاي‌ بعدي‌ حيوان‌ نيز اثري‌ دال‌ بر كمبودGhrh مشاهده‌ نشده‌ است‌

    تشخيص‌ بيمارهاي‌ دامي‌
    ‌‌‌‌روشهاي‌ معمول‌ تشخيص‌ بيماريها در آزمايشهاي‌ از جمله‌ آزمايشات‌ سرولوژي‌ و تزريق عوامل‌ بيماري‌زا به‌ حيوان‌ خطرناك‌ و كند است. در روشهاي‌ تشخيص‌ با كشت‌ بافت، بافت‌ آلوده‌حاوي‌ عوامل‌ بيماري‌زا، توليد آنتي‌ژن‌ نموده‌ و سپس‌ با تست‌ آنتي‌بادي‌ شناسائي‌ مي‌شوند. عيب‌ اين‌روش‌ اين‌ است‌ كه‌ بعضي‌ از ميكروبها دير رشد هستند و كشت‌ حدود 1-3 ماه‌ طول‌ مي‌كشد .
    ‌‌‌‌روش‌ ديگر تشخيص‌ بيماري‌ نمونه‌گيري‌ از خون‌ و بررسي‌ آنتي‌بادي‌ است‌ كه‌ بدن‌ در مقابل آنتي‌ژنها توليد نموده‌ است. عيب‌ اين‌ روش‌ هم‌ اينست‌ كه‌ بيماري‌ بايد تا مرحلهِ خاصي‌ پيشرفت‌نمايد. از جديدترين‌ روشهاي‌ تشخيص، استفاده‌ از واكنش‌ زنجيره‌ پلي‌مراز(PCR)براي‌ تعيين‌DNA ميكروارگانيزمهاي‌ پاتوژن‌ است‌ و اين‌ تشخيص‌ بر خلاف‌ روشهاي‌ معمول‌ چند روز بيشترطول‌ نمي‌كشد و به‌ محصولات‌ بيولوژيكي‌ ديگر نيز نياز ندارد .

    انتخاب‌ براساس‌ نشانگرها
    ‌‌‌‌متخصصان‌ اصلاح‌ نژاد بيشتر روي‌ تنوع‌ صفات‌ كمي‌ مي‌انديشند و سعي‌ مي‌نمايند با توسط روشهاي‌ آماري‌ از همهِ اط‌لاعات‌ در برنامه‌هاي‌ انتخاب‌ استفاده‌ نمايند. اين‌ روشها از سال1950 باپايه‌گذاري‌ متدهاي‌ بيومتري‌ پيچيده‌تر همراه‌ شد .‌‌‌‌ژنتيك‌ كمي‌ تنها اثر تجمعي‌ ژنهايي‌ را كه‌ باعث‌ ايجاد تفاوت‌ بين‌ افراد مي‌شوند مورد توجه قرار مي‌دهد و فرض‌ اصلي‌ آن‌ تفكيك‌ همزمان‌ بسياري‌ از ژنهاي‌ كوچك‌ اثر مي‌باشد. اين‌ موضوع‌مورد ترديد است‌ كه‌ همه‌ ژنهاي‌ موِثر بر صفات‌ كمي، كوچك‌ اثر باشند و ممكن‌ است‌ بعضي‌ ژنهاسهم‌ عمده‌اي‌ در تنوع‌ ژنتيكي‌ داشته‌ باشند. براي‌ توضيح‌ بيشتر تفاوت‌ عملكرد ژنها بايدخصوصيات‌ ژنها به‌ تنهائي‌ نيز بررسي‌ شود . روشهاي‌ آماري‌ مناسب‌ جهت‌ شناسائي‌ حيوانات‌داراي‌ ارزش‌ اصلاحي‌ مطلوب‌ توسعه‌ يافته‌ است‌ كه‌ اساس‌ آن‌ حذف‌ هر چه‌ بيشتر عوامل‌ محيطي‌ واستفاده‌ از اط‌لاعات‌ حاصل‌ از عملكرد خود حيوان‌ و خويشاوندان‌ آن‌ جهت‌ انتخاب‌ و تخمين‌ آثارافزايشي‌ همه‌ جايگاههاي‌ موِثر بر صفت‌ است. انتخاب‌ براساس‌ فنوتيپ‌ به‌ دليل‌ آثاري‌ كه‌ عوامل‌محيطي‌ روي‌ صفت‌ اندازه‌گيري‌ شده‌ دارند و نيز توارث‌ صفات‌ چند ژني، اثر متقابل‌ بين‌ ژنها دريك‌ لوكوس‌ (غلبه) و بين‌ لوكوسهاي‌ مختلف‌ (اپيستازي) با كاهش‌ سودمندي‌ روبروست‌ . درحال‌ حاضر كاربرد تكنيك‌ آماري‌ همچونBLUP ‌(7)، امكان‌ جدا كردن‌ آثار محيطي‌ از ژنتيكي‌ رافراهم‌ و در برنامه‌هاي‌ اصلاحي‌ بسيار سودمند واقع‌ شده‌اند. ولي‌ اين‌ روشها ژنوتيپ‌ يك‌ فردراناشناخته‌ باقي‌ مي‌گذارند و به‌ صورت‌ يك‌ جعبهِ سياه‌ به‌ آن‌ مي‌نگرند و مضراتي‌همچون‌ كاهش‌ واريانس‌ ژنتيكي، تثبيت‌ الل‌هاي‌ كشنده‌ و همخوني‌ را ممكن‌ است‌ بدنبال‌ داشته‌باشد. چرا كه‌ در روشهاي‌ ژنتيك‌ كمي‌ اط‌لاعات‌ ژنوتيپي‌ افراد بطور دقيق‌ قابل‌ ارزيابي‌نمي‌باشد بلكه‌ برآوردي‌ از آن‌ از طريق‌ فنوتيپ‌ و خويشاوندان‌ امكانپذير است.
    ‌‌‌‌شناخت‌ ملكولي‌ ژنهائي‌ كه‌ بزرگ‌ اثر هستند ممكن‌ است‌ ديدگاه‌ جديدي‌ براي‌ بهبود ژنتيكي فراهم‌ كند . علم‌ ژنتيك‌ ملكولي‌ در اصلاح‌ نژاد مي‌كوشد با پرده‌برداري‌ از سيما و ساختار ژنها،نقش‌ دقيق‌ آنها را در توليد حيوان‌ شناسائي‌ و چگونگي‌ تغييراتشان‌ را در سطح‌ مولكولي‌ بررسي‌ نمايد.
    ‌‌‌‌شناسائي‌ طبيعت‌ كنترل‌ صفات، نه‌ تنها دستاوردهاي‌ علمي‌ عمده‌اي‌ را به‌ همراه‌ داشته‌ بلكه برنامه‌هاي‌ اصلاحي‌ را به‌ يك‌ بازده‌ مناسب‌ هدايت‌ خواهد نمود كه‌ اين‌ ديدگاه‌ به‌ عنوان‌ انتخاب‌ به‌كمك‌ نشانگر(8) مشهور است‌. ژنتيك‌ ملكولي‌ و بيوشيمي‌ شكاف‌ و نقايص‌ ژنتيك‌ كمي‌ راپر كرده‌ و درك‌ ما را از علل‌ تغييرات‌ كمي‌ در سطح‌ ژن‌ بالا برده‌ است.
    ‌‌‌‌در برنامه‌هاي‌ اصلاح‌ نژاد، ماركر يا نشانگر مولكولي‌ عبارتست‌ از تفاوت‌ در توالي نوكلئوتيدهايDNA ‌ كه‌ اين‌ تفاوت‌ داراي‌ توارث‌ مندلي‌ است‌ اين‌ قطعه‌ ويژه‌ متعلق‌ به‌ ژن‌ يا ژنهائي‌است‌ كه‌ بطور معني‌داري‌ در تنوع‌ بين‌ حيوانات‌ سهيم‌ هستند و در نتيجه‌ ممكن‌ است‌ بين‌ قطعه‌ويژه‌اي‌ كه‌ نتاج‌ از والدين‌ دريافت‌ مي‌نمايند و عملكرد نتاج‌ يك‌ ارتباط‌ مشاهده‌ شود در نتيجه‌مي‌توان‌ نتاج‌ را براساس‌ قطعه‌ كروموزومي‌ كه‌ از والدين‌ دريافت‌ كرده‌اند انتخاب‌ كرد ..
    ‌‌‌‌بنابراين‌ خود نشانگر معمولا روي‌ عملكرد حيوان‌ بي‌تاءثير است‌ ولي‌ با يك‌ ژن‌ تاءثيرگذارروي‌ عملكرد حيوان‌ يا توالي‌ مجاور متصل‌ بهQTL ‌آن‌ را ارزشمند مي‌كند. ما با استفاده‌ از نشانگرژنتيكي‌ مستقيماإ روي‌ تنوع‌ ژنتيكي‌ نگرش‌ داشته‌ و با شناسائي‌ تنوع‌ در سطحDNA ‌ قادر خواهيم‌ بودتفاوت‌ صحيح‌ ژنتيكي‌ دو فرد را بررسي‌ كنيم.
    ‌‌‌‌روش‌ مناسب‌ تركيب‌ اط‌لاعات‌ حاصل‌ از نشانگرهاي‌ ژنتيكي‌ با روشهاي‌ آماري‌ مي‌باشد
    باعث‌ افزايش‌ دقت‌ و كاهش‌ فاصلهِ نسل‌ و نهايتاإ افزايش‌ پاسخ‌ به‌ انتخاب‌ مي‌گردد ‌‌‌‌مزيت‌ انتخاب‌ به‌ كمك‌ نشانگر در يك‌ صفت‌ نسبت‌ به‌ روشهاي‌ انتخاب‌ براساس‌ فنوتيپ بستگي‌ به‌ وراثت‌پذيري‌ صفت‌ دارد. انتخاب‌ براساس‌ نشانگر در موارد زير مفيد است:
    - وراثت‌ پذيري‌ صفت‌ كم‌ باشد
    - صفت‌ محدود به‌ جنس
    - صفت‌ در ابتداي‌ زندگي‌ باشد
    - اط‌لاعات‌ از والدين‌ جمعيت‌ حاضر وجود نداشته‌ باشد.
    - صفات‌ لاشه‌ يا صفاتي‌ كه‌ اندازه‌گيري‌ آن‌ مشكل‌ و پرهزينه‌ است‌
    ‌‌‌‌عيب‌ انتخاب‌ براساس‌ نشانگر فقط‌ در احتمال‌ نوتركيبي‌ است‌ كه‌ سودمندي‌ آن‌ را كاهش مي‌دهد. از سه‌ راه‌ كلي‌ اط‌لاعات‌ مستقيم‌ بدست‌ آمده‌ از سطح‌ ژنها در برنامه‌هاي‌ اصلاحي‌ موِثراست:
    - نشانگرها مي‌توانند فاصله‌ نسلي‌ را كاهش‌ دهند و اجازه‌ دهند كه‌ انتخاب‌ در مراحل‌ زودتري‌ اززندگي‌ صورت‌ گيرد
    - دقت‌ انتخاب‌ را با فراهم‌ كردن‌ اط‌لاعات‌ بيشتر براي‌ تخمين‌ افزايش‌ مي دهد.
    - نشانگر شدت‌ انتخاب‌ را افزايش‌ داده‌ و اجازه‌ انتخاب‌ كانديدهاي‌ اصلي‌ را از ميان‌ تعداد زيادي‌كانديدا براي‌ انتخاب‌ فراهم‌ مي‌كند.
    Denise‌‌‌‌ 1998در يك‌ گزارش‌ از مرور منابع،QTL هائي‌ كه‌ در جمعيتهاي‌ گاو مشخص‌ شده بودند را بررسي‌ نمودند. در گاوهاي‌ گوشتيQTL ‌هائي‌ براي‌ وزن‌ تولد، رشدشاخ، رشد قبل‌ ازشيرگيري‌ و چربي‌ پيدا شده‌ كه‌ اينQTL ‌ها با ماركرهاي‌ ژنتيكي‌ همبستگي‌ نشان‌ داده‌اند.همچنين‌ در گاو براي‌ تشخيص‌ هيپرتروفي‌ ماهيچه و بيماري‌ پومپ(11) از نشانگرهاي‌ ژنتيكي‌مستقيم‌ آن‌ استفاده‌ مي‌شود. علاوه‌ بر اين‌ در گاوهاي‌ شير ده‌ ماركرهاي‌ پيوسته‌اي‌ براي‌ شير وتركيبات‌ آن، توليد پنير و بيماريBLAD ‌ گزارش شده‌ است‌.
    ‌‌‌‌در خوكQTL ‌هائي‌ براي‌ باروري، رشد از تولد تا30 كيلوگرمي، چربي‌ پشتي‌ و شكمي گزارش‌ شده‌ است.

    كاربرد نشانگرهاي‌ ژنتيكي‌ در آزمون‌ نتاج‌
    ‌‌‌‌در آزمون‌ نتاج‌ نرهاي‌ جواني‌ كه‌ از نرها و ماده‌هاي‌ با ارزش‌ اصلاحي‌ بالا حاصل‌ شده‌است براساس‌ عملكرد50-100عدد از دخترانشان‌ آزمون‌ مي‌گردند. در آزمون‌ نتاج‌ زمان‌ طولاني‌ صرف‌مي‌شود بطوري‌ كه‌ 5-6 سال‌ براي‌ تاييد(proof) كانديدا صرف‌ شود. تخمين‌ ارزش‌ اصلاحي‌ نرها ازروي‌ ركورد دختران‌ به‌ هزينه‌اي‌ بالغ‌ بر 45000 دلار به‌ ازاي‌ هر نر نياز دارد و تنها 10% از نرهاي‌آزمون‌ شده‌ در يك‌ برنامهِ اصلاحي‌ انتخاب‌ مي‌شوند.‌‌‌‌اگر چه‌ اين‌ روش‌ به‌ طور موِثر شايستگي‌ ژنتيكي‌ گله‌ را بهبود مي‌بخشد ولي‌ روشهائي‌ كه‌ در آن ارزش‌ اصلاحي‌ يك‌ حيوان‌ سريعتر تشخيص‌ داده‌ شود ضروري‌ به‌ نظر مي‌رسد .‌‌‌‌امروزهQTL ‌ به‌ عنوان‌ اط‌لاعاتي‌ كه‌ مي‌توان‌ براي‌ انتخاب‌ افراد براساس‌ ژنوتيپ‌ استفاده‌ كرد
    براي‌ سرعت‌ بخشيدن‌ به‌ برآورد ارزش‌ اصلاحي، مطرح‌ گرديده‌ است.

    تاءثير انتخاب‌ روي‌ ژنهاي‌ بزرگ‌ اثر
    VAN Arendonk‌‌‌‌ و(1995)Bovenguisگزارش‌ كردند با توجه‌ به‌ اينكه‌ انتخاب‌ براساس نشانگر باعث‌ افزايش‌ فراواني‌ ژنهاي‌ بزرگ‌ اثر مي‌شود، فقط‌ در پنج‌ نسل‌ اين‌ سودمندي‌ ادامه‌ خواهدداشت‌ و در زمان‌ طولاني، فراواني‌ اللهاي‌ مطلوبQTL ‌ تثبيت‌ مي‌شود. لذا در دراز مدت‌ بهتر است‌كه‌ از اط‌لاعاتQTL ‌ كمتر استفاده‌ شود .
    ‌‌‌‌برآورد ارزش‌ اصلاحي‌ حيوانات‌ با استفاده‌ از روشهاي‌ موِثري‌ چونBLUP ‌كه‌ مبناي ركوردهاي‌ فنوتيپي‌ افراد مي‌باشد باعث‌ افزايش‌ همخوني‌ و همچنين‌ كاهش‌ اندازهِ موِثر جمعيت‌مي‌شود.
    ‌‌‌‌درBLUP ما با تغيير فراواني‌ ژنهاي‌ كوچك‌ اثر، تنوع‌ ژنتيكي‌ را كاهش‌ نخواهيم‌ داد ولي‌ انتخاب‌ براساس‌ نشانگر كه‌ هدف‌ آن‌ افزايش‌ ژنهاي‌ بزرگ‌ اثرQTLاست، اعمال‌ شود اين‌ استراتژي‌فقط‌ براي‌ انتخاب‌ كوتاه‌ مدت‌ (حداكثر 5 سال) مفيد خواهد بود
    ‌‌‌‌بهرحال‌ در هر دو روش‌ انتخابBLUP ‌ و انتخاب‌ براساس‌ نشانگر آللهاي‌ مثبت،QTL جمعيت‌ تثبيت‌ مي‌شود و حداكثر پاسخ‌ ممكن‌ برايQTL ‌ بدست‌ مي‌آيد با اين‌ تفاوت‌ كه‌ روشهاي‌متداول‌ آماري، تفاوت‌ انتخاب‌ كمتري‌ را براي‌ تثبيت‌ ژنهاي‌ بزرگ‌ اثر اختصاص‌ مي‌دهند و در نتيجه‌در انتخاب‌ دراز مدت‌ روش‌ مبتني‌ برBLUP نسبت‌ بهMAS ‌ مفيدتر خواهد بود .
    ‌‌‌‌منابع‌
    ‌‌1- آخوندي، ع.1376. موتاسيون‌ و نقش‌ آن‌ در اصلاح‌ نباتات، سمينار كارشناسي‌ ارشد گروه‌ اصلاح‌نباتات، دانشگاه‌ تهران.
    ‌‌2- احمديان‌ تهراني، پ.1377. مقدمه‌اي‌ بر همسانه‌ سازي‌ ژنها (كلون‌ كردن‌ ژنها)، انتشارات‌ دانشگاه‌تهران.
    ‌‌3- آزادي، س.1378. بررسي‌ تنوع‌ ژنتيكي‌ پنج‌ نژاد گوسفند ايراني‌ با استفاده‌ از ماركرهايRAPD‌،پايان‌نامه‌ كارشناسي‌ ارشد گروه‌ علوم‌ دامي، دانشگاه‌ تبريز.
    ‌‌4- آقائي، 1.1376. بررسي‌ مولكولي‌ ژن‌ كاپا-كازئين‌ و تعيين‌ ژنوتيپ‌ آن‌ در نژادهاي‌ سرابي، دشتياري‌سيستاني‌ و گاوميشهاي‌ شمال‌ غرب. پايان‌نامه‌ كارشناسي‌ ارشد گروه‌ علوم‌ دامي، دانشگاه‌ آزاد كرج.
    ‌‌5- افراز، ف.1379. نقش‌ ماركرهاي‌ ميكروساتليت‌ در يافتنQTL ‌و مقاومت‌ به‌ بيماري‌ دام‌ و طيور،مقالات‌ ارائه‌ شده‌ در موسسهِ تحقيقات‌ علوم‌ دامي‌ كشور.
    ‌‌6- امتيازي، گ.، م.، كريمي. 5731. مباني‌ زيست‌ شناسي‌ مولكولي‌ و مهندسي‌ ژنتيك، انتشارات‌ ماني.
    ‌‌7- بزرگي‌ پور، ر. 2731. ماركرهاي‌ مولكوليDNA ‌ در اصلاح‌ نباتات، پژوهش‌ و سازندگي، شماره‌ 02،صفحه‌ 84-64.
    ‌‌8- بيرجندي، م.، ر. 6731. بررسي‌ وضعيت‌ پرورش‌ و توان‌ توليد شير و خصوصيات‌ شيرواري‌ گاوسيستاني‌ در شرايط‌ پرورش‌ سنتي. پايان‌نامه‌ كارشناسي‌ ارشد علوم‌ دامي، موِسسه‌ تحقيقات‌ علوم‌دامي‌ كشور.
    ‌‌9- پاسالار، پ.، صمدي، ع. 7731. ژنتيك‌ مولكولي، جلد دوم، انتشارات‌ دانشگاه‌ تهران‌ (تاليف).
    ‌‌10- تركمن‌ زهي. آ.1378. ژنتيك‌ و اصلاح‌ دام، حركت‌ از فنوتيپ‌ به‌ ژنوتيپ. سخنراني‌ علمي‌ گروه‌علوم‌ دامي، دانشگاه‌ تهران.
    ‌‌11- جيمزپريز.1358. كلينكال‌ پاتولوژي‌ دامپزشكي. مترجم‌ دكتر بهروز صمديه، قدسيان، 1.، انتشارات‌دانشگاه‌ تهران.
    ‌‌12- جواهري، ح.1361. اصول‌ تكنيكهاي‌ خون‌شناسي. ناشر مركز كتاب‌ گلگشت.
    ‌‌13-حسني، ع.1376. شناسائي‌ پلي‌ مورفيسم‌ در ژن‌ گيرنده‌ هورمون‌ رشد و ارتباط‌ آن‌ با صفات‌ توليدي‌در گاو هلشتاين‌ ايران، پايان‌نامه‌ كارشناسي‌ ارشد گروه‌ علوم‌ دامي، دانشگاه‌ سيستان‌ و بلوچستان‌
    ‌‌14- خدائي، ح.1376. بررسي‌ جهش‌ در ژن‌ بتاگلوبين، پايان‌ نامه‌ كارشناسي‌ ارشد ژنتيك، دانشكده‌علوم‌ پايه، دانشگاه‌ تربيت‌ مدرس.
    15-خزعلي، همايون. و زين‌الديني، س.1377. اندازه‌گيري‌ غلظت‌ هورمون‌ رشد پلاسما در شترهاي‌ يك‌كوهانه‌ ماده‌ نابالغ‌ و بالغ‌ ايران، پژوهش‌ و سازندگي، شماره‌ 38.
    16-دانيال‌ زاده، آ.، خ.، زارعيان.1369. اصول‌ زيست‌ شيمي، جلد دوم، مركز نشر دانشگاهي‌ تهران‌(تاليف).
    17-رحيمي، ق.1376. بيوتكنولوژي‌ و تاءثير آن‌ بر پيشرفت‌ برنامه‌هاي‌ اصلاحي‌ توليد گوشت‌ درصنعت‌ دامپروري، در: چكيده‌ مقالات‌ كارگاه‌ آموزشي‌ دستاوردهاي‌ نوين‌ در كشاورزي. سازمان‌پژوهشهاي‌ علمي‌ و صنعتي‌ ايران.
    ‌‌18-رحيمي، م.1374. بررسي‌ سيتوژنتيكي‌ نژادهاي‌ گاو سيستاني‌ و سرابي، پايان‌نامه‌ كارشناسي‌ ارشدگروه‌ علوم‌ دامي، دانشگاه‌ تهران.
    ‌‌19-ضميري، م.، ج.1374. توليد مثل‌ در گاو. انتشارات‌ دانشگاه‌ شيراز، (ترجمه).
    20-طباطبائي، م، نوري‌ دلويي، ر، تقي‌ بيگلو. 1372بيوتكنولوژي‌ مولكولي، انتشارات‌ مركز ملي‌مهندسي‌ ژنتيك‌ و تكنولوژي‌ زيستي.
    ‌‌21- طهماسب، م.1376. شناسائي‌ پلي‌ مورفيسم‌ شايع‌ در ژن‌ هموفيلي، پايان‌ نامه‌ كارشناسي‌ ارشددانشكده‌ علوم‌ پايه، دانشگاه‌ تربيت‌ مدرس.
    ‌‌22- عبدميشاني، س، ح.، اشرافي، ا.، فصيحي‌ هرندي.1375. واكنش‌ زنجيره‌ پلي‌ مراز و كاربردهاي‌ آن‌در ژنتيك‌ و اصلاح‌ نباتات. در: مجموعه‌ مقالات‌ كليدي‌ چهارمين‌ كنگره‌ علوم‌ و زراعت‌ و اصلاح‌نباتات.
    23-عصفوري، ر. 1376-ماركرهاي‌ ژنتيكي‌ در ده‌ نژاد از گوسفندان‌ بومي، پژوهش‌ و سازندگي‌ شماره‌34، صفحات

  3. #3
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض

    مبارزه سیستماتیک با اسهال گوساله ها
    خطرات تهدیدکننده گوساله ها دربدو تولد و منشا ابتلای اسهال گوساله ها پس از زایمان


    گوساله های پس از زایمان توسط تعداد کثیری از میکروبهای گوناگون (باکتریها، ویروسها و پارازیتها) که در تمام محیط و احتمالاً توسط مادر درهنگام زایمان انتقال داده میشوند در معرض خطر قرار دارند.
    مهمترین این میکروبها عبارتند از:

    • (Rotavirus (Reoviridae / RNA – Virus
    • (Coronavirus (Coronaviridae / RNA – Virus
    • (E. Coli (Echerichia Coli
    • (Cryptosporidiosis (Cryptospriidae / Eimeriinae / Sporozoa / Protozoa

    شیرآغوز و اهمیت آن
    گوساله تازه بدنیا آمده عاری از سیستم ایمنی فعال میباشد.
    شیرآغوز مستقیماً پس از تولد گوساله نوزاد را دربرابر میکروبهای تهدیدکننده حمایت مینماید.
    شیرآغوز گاوهای ماده واکسینه نشده حاوی آنتی بادیهای طبیعی میباشد که حمایت کافی نوزاد را در روز اول پس از زایمان بعهده میگیرد.
    طبق برنامه های مدیریتی آگاهانه در دامداریهای مدرن اقدام به واکسینه کردن گاوهای باردار در زمانهای تعریف شده نه تنها تدبیری صحیح در پیشگیری از ابتلا به بیماری (پیشگیری از بیماری باصرفه تر از درمان بیماری میباشد) بلکه از دیدگاه اقتصادی سودمند میباشد.
    امروزه با افزایش آنتی بادیهای مشخص ازطریق غیرمستقیم تحت واکسیناسیون کیفیت شیرآغوز نیز افزایش داده میشود. به این نوع شیرآغوز شیرآغوز ایده آل یا شیرآغوز کیفیت بالا میگویند.
    بدیهی است که کیفیت این شیرآغوز بهمان میزان بیشتر است که آنتی بادیهای مشخص و شناخته شده اقلیمی به آن اضافه شده است. امروزه صنایع دارویی و آزمایشگاههای واکسن سازی خدمات سودمندی در این زمینه ارائه میدهند.
    تغذیه با شیرآغوز میبایست حداکثر تا 8 ساعت پس اززایمان شروع شده باشد زیرا شیرآغوز ابتدایی موثرترین عامل حمایتی نوزاد را بعهده میگیرد.
    گوساله های نوزاد را توصیه میگردد که در محلهای جداگانه با شیرآغوز ذخیره ای کیفیت بالا بمقدار روزانه نیم لیتر تامین نمود. با این اقدام حمایتی میتوان تا هفته های اولین پس از زایمان از ابتلا به اسهال مبارزه کرد.
    از دیدگاه اقتصادی مقرون به صرفه ترین روش پیشگیری از اسهال گوساله ها استفاده صحیح و بموقع از شیرآغوز میباشد بنابراین امروزه در کشورهای توسعه یافته در دامداریهای مدرن شیرآغوز ذخیره گشته که حاوی آنتی بادیهای مشخص و اقلیمی مناسب میباشد پس از زایمان به گوساله ها داده میشود. این امر سبب کاهش هزینه های دامپزشکی در این دامداریها میباشد.

    زمان مناسب واکسیناسیون
    6 تا 8 هفته قبل از زایمان اولین واکسیناسیون انجام میگردد. 1 تا 3 هفته قبل از زایمان واکسیناسیون تکرار میگردد و سالانه یکبار واکسینه کردن 2 تا 6 هفته قبل از زایمان توصیه میگردد.
    بدیهی است که واکسیناسیون نمیتواند جایگزین اقدامات بهداشتی در دامداریهای مدرن باشد بنابراین واکسیناسیون اقدامی تکمیلی جهت مدیریت صحیح در اجرای اقدامات اساسی در دامداریهای مدرن میباشد. از موارد اصلی تدابیر بهداشتی میتوان موارد ذیل را نام برد:
    پاکیزه بودن اسطبل
    اسطبل جداگانه برای گوساله ها
    محل زایمان پاکیزه

    از دیدگاه اقتصادی هر گوساله که بنا بدلایل خاص خود از دامداری جدا میگردد هزینه های اضافی را بوجود می آورد مانند هزینه های درمان، هزینه خرید گوساله جهت جایگزینی و در نهایت قیمت ازدست رفته گوساله جداگشته از دام. همچنین گوساله هایی که مبتلا به اسهال میگردند ناقلین اصلی این بیماری در دامداری نیز محسوب میگردند.
    تمام این هزینه های اضافی و قیمت ازدست رفته یا کاسته شده را میتوان با یک اقدام پیشگیری کننده کم هزینه عملاً از بین برد.

    Paraimmunity
    مصونیت اکتسابی مصنوعی یا افزودن ایمنی بدن دربرابر میکروبهای گوناگون التهاب زا ، سموم و بطورکل آنتی ژن بمدت کوتاه (تا 2 هفته) را Paraimmunity میگویند. امروزه در کشورهای توسعه یافته از این طریق بطور سیستماتیک پیشگیری از بروز بیماری میگردد.

  4. #4
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض

    ((C.B.P.P))
    CONTAGIOUS BOVINE PLEURO PNEUMONIA
    ويژگيهاي عمومي بيماري CBPP

    C.B.P.P يك تهديد جدي براي توليدات دامي در قسمت پائين دست صحراي آفريقا و پاره اي كشورهاي آسيايي است. مانع جدي توسعه و افزايش گله هاست. بهنگامي كه در يك منطقه جديد گسترش مي يابد. زيانهاي اوليه در مشغله چوپاني و دامداري مي تواند بسيار سنگين باشد و ريشه كني آن بسيار مشكل و كنترل آن مستلزم هزينه هاي سرسام آور است. C.B.P.P از بيماريهاي بسيار مهم عفوني و واگير دار در بين بيماريهاي مهم عفوني گاو و بوفالوي آبي است. حيوانات مبتلا ، بعلت ضايعات ريوي داراي اشكال تنفسي بوده، وضعيت سلامتي خود را از دست داده و تعدادي تلف مي شوند. گاوها در تمام سنين مستعد هستند و ليكن در گوساله هاي جوان عفونت مفاصل بيشتر توسعه مي يابد. بسياري از گاوها علائم بيماري را عليرغم آلوده بودن نشان نمي دهند و پس از گذراندن دوران ملايم بيماري بسرعت بهبود حاصل مي كنند ، در حالي كه مي توانند بمدت دو سال ناقل بيماري بوده و ممكن است عامل انتقال عفونت تا مدتهاي مديدي باشند.

    علت بيماري :

    بيماري C.B.P.P بوسيله ميكروبي كه ميكوپلاسما ميكوئيدس ناميده مي شود ايجاد شده كه حتي با ميكروسكوپهاي دقيق بسختي ديده مي شود. اما رشد آن با كشت مواد آلوده به ميكروب در آزمايشگاه قابل مشاهده است.

    ميزبانان طبيعي:

    تمام انواع گاو (Both Bostaurus and Bosindicus) مستعد ابتلاي به بيماري هستند . بوفالوهاي اهلي معمولاً بيشتر مقاوم هستند. C.B.P.P در ياك آسيايي( گاو ابريشم ) و بيرون آمريكايي ( نوعي گاوميش) ديده مي شود. اما بوفالوهاي آفريقايي (Cincerus caffer) بز و گوسفند به اين بيماري مقاوم هستند.

    انتشار جغرافيايي :

    C.B.P.P در آفريقا گسترش يافته و بنظر ميرسد در پاره اي از كشورهاي آسيايي و اروپايي حضور داشته باشد. در آفريقا در يك منطقه شمال صحرا از مدار راس السرطان تا مدار جدي ( صورت فلكي جدي ) و از اقيانوس آتلانتيك تا اقيانوس هند ديده مي شود. عفونت بصورت آندميك از راه گله هاي متحرك (چوپاني يا عشايري ) توسعه پيدا كرده به بيشتر مناطق غرب ، مركز و شرق آفريقا يا آنگولا و ناميبياي شرقي در شمال آفريقا و در مناطق آلوده جديدي در سالهاي 1990 شامل بخش زيادي از اوگاندا ، قسمتي از كنيا ، منطقه Ituri جمهوري دموكراتيك كنگو و بخش اعظمي از تانزانيا بطور نگران كننده اي توسعه پيدا كرده است.

    رواندا (1994) ، بوتسوانا (1995 اكنون پاك است) ، بروندي (1997) و زامبيا(1997) اخيراً مورد حمله مجدد بيماري بوده اند ، اما لسوتو ، مالادوي، موزامبيك ، آفريقاي جنوبي ، سوازيلند و زيمبابوه كاملاً عاري از بيماري هستند.

    در آسيا CBPP اخيراً از آسام هند ، بنگلادش و ميانمار گزارش گرديده است . بروز موارد انفرادي در منطقه خاور ميانه تشخيص داده شده است كه به نظر مي رسد بيشتر به علت حمل گاو از آفريقا ست.

    CBPP در سال 1892 در آمريكا ريشه كن شده بود. در زيمبابوه 1904 در شمال آفريقا 1924 در استراليا 1972 و جمهوري خلق چين در دهه 1980 بيماري پس از پاك سازي عملي در قرن نوزدهم در اروپا، مجدداً در پرتقال و اسپانيا به ترتيب در 1951 و 1957 ظهور پيدا كرد. شيوع بيماري در چند نوبت از شمال فرانسه گزارش شده است ، آخرين آن در سال 1984 گزارش ديده. در ايتاليا بيماري در سال 1990 ظهور مجدد يافته اما در سال 1993 پاك سازي گرديد.

    CBPP بصورت نامتغير در اثر تماس با دام آلوده ، در يك گله ايجاد مي شود. انتقال بطور مستقيم ، محيط بسته ، تكرار تماس بين حيوان سالم و آلوده در اطراقهاي شبانه مشترك ، آبشخور مشترك ، ميادين خريد و فروش دام ، چراگاه عمومي و محل هاي تجمع دام جهت واكسناسيون .

    انتقال غير مستقيم از طريق چراگاهها و آب شرب صورت گرفته و يا انتقال بوسيله اشخاص يا بسته هاي غذا كه بنظر مي رسد چندان مهم نباشد.

    عوامل عفوني موثر در ذرات تنفسي و ادرار دام وجود داشته اين عوامل بسرعت در گرما و محيط خشك از بين مي روند. انتقال بوسيله هوا ظاهراً تا مسافت بالاي 200 متر امكان پذير است. با تجمع گاوها ، انتقال بيماري سهولت پيدا مي كند بويژه بهنگام تراكم گاوها در يك اصطبل يا حمل آنها بوسيله قطار يا كاميون و بر روي پا ايستادن بطور دسته جمعي بيماري بيشتر شايع مي شود. دامها با آلودگي مزمن و بدون نشانه در بقاء و انتشار بيماري نقش مهمي را ايفا مي كنند. در اين زمينه مخصوصاً گله هاي عشايري ممكن است بدليل داشتن عفونت هاي مزمن شاخص باشند. فرار رمه دار از كانون يك بيماري با دامهاي بظاهر سالم جزو عوامل انتشار بيماري بطور وسيع مي باشند.

  5. #5
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض

    پرورش بره ها به صورت مصنوعی با استفاده از جایگزین شیر
    مقدمه
    فاکتورهای مهم پرورش گوسفند یکی قیمت بره در بازار و دیگری تعداد بره های از شیر گرفته شده به ازای هر راس گوسفند در سال می باشد.با انجام فعالیت های اصلاحی و سلکسیون ، گوسفندانی با دوقلوزایی ومیزلن بره زایی بالا حاصل شده اند که علاوه بر مزیتی که دارد این افزایش مشکل پرورش بره ها را به وجود آورده است.
    کافی نبودن شیر مادر به دلایل مختلف مانند سنگینی زایمان مرگ و میر بره ها را افزایش داده است.هزینه ،زمان، نیروی کاری که صرف کاهش میزان مرگ و میر بره ها که ناشی از گرسنگی بره و فقدان خصوصیات مادری میش است می شود از لحاظ اقتصادی مقادیر زیادی را شامل می شود. برای حل این مشکل پرورش مصنوعی بره ها به عنوان یک راه چاره برگزیده می شود.
    پرورش دهندگان گوسفند به دلیل مراقبت های ویژه ، احتمال مرگ ، صرف نیروی کار و گران بودن غذای جایگزین از پرورش مصنوعی بره ها خودداری می کنند. اما امروزه با پیشرفت صنعت تولید خوراک دام،بهبود ویژگیهای کیفی،وجود سیستم های مختلف پرورش مصنوعی و وجود تجهیزات مدرن ، میزان نیروی کار کاهش یافته است.
    درپرورش بره ها به صورت مصنوعی ،با از شیرگیری زودهنگام بره و تغذیه مناسب ورعایت اصول بهداشتی نتیجه پرورش مصنوعی بره ها به میزان زیادی بهبود یافته است.

    پرورش بره ها با شیشه وپستانک یا سیستم های اتوماتیک
    در یک واحد پرورش گوسفند،وقتی تصمیم به پرورش مصنوعی بره ها گرفته میشود اولین روشی که به ذهن پرورش دهندگان می رسد استفاده از شیشه و پستانک است . بره ها در 5-3 روز اول ، هر 6 ساعت یکبار با استفاده از شیشه و پستانک تغذیه می شوند. بعد ازاین مدت بره ها هر روز 3-2 دفعه با جایگزین شیر تغذیه میشوند.در این روش مقدارمصرف جایگزین شیر را به سهولت می توان کنترل نمود.اگر باگذشت زمان و همراه با رشد بره مقدار خوراک جایگزین شیر و مدت تغذیه تغییر نکند پیش معده بره ها با گذشت زمان بزرگتر شده و عوارض ناخواسته حاصل از پرورش نامناسب به چشم خواهد خورد.در پرورش با شیشه و پستانک می توان از شیر میش های دیگر نیز به عنوان منبع شیر استفاده نمود.
    یک روش دیگر،((پرورش اتوماتیک)) می باشد.دراین روش امکان مصرف خوراک جایگزین به صورت مداوم و آزادانه برای بره ها مهیا می شود . دراین روش نیروی کار کاهش یافته و در مدت کوتاه تعداد زیادی بره پرورش می یابد.دراین روش واحدهای مکش شیر برای تعدادزیادی بره قابل استفاده است. پرورش دهندگان گوسفند باتوجه به تعداد بره ای که می خواهند به صورت مصنوعی پرورش دهند بایستی تعداد سطل مورد نیاز را خریداری نمایند و یا خودشان اقدام به ساختن آنها نمایند.

    پرورش بره ها در محفظه یا اتاقک بره
    بره ها با شروع تغذیه جایگزین شیرازهفته دوم به اتاقک بره آورده می شوند.غذایی که بعد از این بایستی به برها بدهیم خوش خوراک بوده و دارای حداقل 20 درصد پروتئین باشد.کنجاله سویا به میزان 50 درصد کل جیره برای تغذیه بره ها در این مرحله مناسب است.از آنجا که یونجه خشک باعث نفخ در بره ها می شود نباید زیاد مصرف شود. یونجه پربرگ نباید در دوهفته اول زیاد شود و همچنین آب مصرفی بره ها بایستی تمیز و تازه باشد.غذا و آب طوری قراردهده شود که بره ها نتوانند ریخت و پاش کنند.بدین منظور ظرف شیر را می پوشانند تا فضولات داخل غذا نشود و هر24 ساعت یکبار غذای بره تعویض میشود.

    بخش ها و تجهیزات مورد نیاز
    بره هایی که به صورت مصنوعی پرورش می یابند باید به مقدار کافی از تحت شرایط تهویه و محیط مناسب از جایگزین شیر تغذیه نمایند.بره ها در چند هفته اول زندگی حرارت بدن خود را نمی توانند با محیط تطبیق دهند . بنابراین باید از تجهیزات گرمازا همانطور که در مورد جوجه های یکروزه استفاده می شود مانند مادر مصنوعی ،لامپها وغیره استفاده نماییم. طی تحقیقات انجام شده حرارت 20 درجه سانتیگراد محیط ، بهترین شرایط دمایی برای رشد بره ها می باشد. اگر زمین خاکی و یا بتون باشد بایستی روی آن را باکاه و یا تراشه چوب بپوشانیم . برای بره های تازه به دنیا آمده میتوانیم از دربهای چوبی یا فلزی جمع شونده سیار استفاده نماییم. برای هربره 0.9 مترمربع باکس چوبی سیار در سطح بتونی 0.5 الی 0.6 مترمربع تازمان اتمام شیرخوارگی کافی است.باکس های چوبی جمع شونده از لحاظ بهداشت و استفاده بهینه از سطح دارای مزیت می باشند. پستانک ها و سطلهای شیر مورد استفاده،دارای دونوع می باشند. نوع اول سیستم اتوماتیک و نوع دوم پستانک معمولی می باشد:
    در سیستم اتوماتیک یک دگمه باز وبسته کردن وجود دارد که به کپسول پلاستیکی متصل است،وجوددارد.در سیستم پستانک ، رعایت بهداشت سخت تر بوده و خوردن شیر سردتر است . نوع دیگر پستانک متصل به کپسول پلاستیکی است که بره برای دریافت شیر بایستی فشار زیادی را با مکش به پستانک و کپسول وارد کند . در سیستم پستانک دار دو نوع سطل استفاده می شود:

    پستانک-سطل نوع I : دارای یک لاستیک به طول یک متر که ازداخل شیر عبور کرده و پستانک در راس سطل قرار می گیرد.

    پستانک - سطل نوعII: پستانک ها در اطراف قرار دارند و شیر با نیروی جاذبه زمین به داخل پستانک هاجاری می شود و بره ها آن را می خورند.شیر همیشه در پستانک قرار دارد و تغذیه بره ها را آسانتر می کند. درسیستم اتوماتیک ، هیچ افتی در میزان رشد بره ها نسبت به سیستم سطل وجود ندارد.پستانک های ازجنس لاتکس یا لاستیک برای این کار ایده آل هستند.

    پستانک های لاستیکی دارای طول 4-3 سانتیمتر بوده و برا ی هر پستانک 5-3 راس بره در نظر گرفته می شود.برای پرورش مصنوعی بره ها دو یا سه قسمت در نظر گرفته می شود. اولین بخش، بخش عادت یا وفق دادن بره ها می باشد.بخش دوم مرحله عبور و بخش سوم بخش انفرادی است .
    بره ها از بخش دوم (عبور) به بخش عادت پذیری آورده می شود.دراین بخش اگر بره ها به تغذیه مصنوعی عادت کنند دیگر نیازی به کمک ندارند. 3-2 روز بایستی نظارت انجام شود تا از عادت کردن بره ها به پستانک ها مطمئن شویم.بره ها تازمان از شیرگیری در بخش سوم می مانند. در آغول های فلزی و تخته ای،به ازای هر راس 0.18 مترمربع و در آغولهای بتونی 0.54 مترمربع سطح به ازای هر راس بره در نظر می گیریم . اگر در زمستان ، تعداد زیادی بره را بخواهیم به طور مصنوعی پرورش دهیم ، بایستی علاوه بر اینکه دمای محیط را بالاتر از 15 درجه سانتیگراد نگهداریم،تهویه مناسب نیز انجام دهیم تا سرعت رشد بره ها در حد قابل قبولی بماند.

    آغوز و خوراک جایگزین شیر
    برای بره های تازه به دنیا امده مصرف آغوز دارای اهمیت ویژه ای است. هم برای بره هایی که توسط مادر خود تغذیه می شوند و هم برای بره هایی که به طور مصنوعی تغذیه می شوند آغوز باعث افزایش قدرت زنده مانی و منبع اجزای غذائی ویژه می باشد . علاوه براین که از لحاظ انرژی و پروتئین غنی می باشد،دارای آنتی کورها و گولوبولینهای مورد نیاز بره است.
    بره ها بایستی در 24-18 ساعت اول زندگی آغوز مصرف نمایند.36-24 ساعت بعد از تولد میزان جذب مواد حیاتی آغوز از روده از روده باریک به میزان قابل توجهی کاهش می یابد . به بره هایی که می خواهیم بهصورت مصنوعی پرورش دهیم بایستی توسط شیشه و پستانک آغوز خورانده شود و یا اجازه دهیم تا در 6 ساعت اول زندگی از مادر خود تغذیه نماید.
    بره های تازه به دنیا آمده به مصرف 20 میلی لیتر آغوز به ازای هر 0.5 کیلوگرم وزن زنده بدن نیازمندند.این مقدار در 4 دفعه با فواصل مساوی داده می شود.می توان آغوز اضافی را منجمد نموده و برای مصارف آینده نگهداری نماییم. اگر از گوسفندان آغوز کافی برای تغذیه بره تامین نشود این کمبود را می توان از آغوز گاو تامین نمود برای اینکه آنتی کورهای موجود در آغوز منجمد دناتوره نشوند بایستی به صورت غیرمستقیم گرما داده شود و بدین طریق با حفظ آنتی کورهای آغوز به آرامی ذوب نموده و به مصرف بره برسانیم.
    آغوز منجمد را داخل کیسه داخل آب گرم قرار می دهیم . برروی کیسه حاوی آغوز به آرامی آب گرم می ریزیم و تا ذوب آغوز منجمد ادامه می دهیم.خوراک های آماده شده به عنوان جایگزین شیر بایستی صرفا برای بره ها آماده شده باشند و خوراک جایگزین تولید شده ب شیر گاو برای بره ها مناسب نمی باشد زیرا ذرات چربی موجود درشیر آماده شده برای بره ها بایستی در اندازه های مساوی (هموژن) باشند. شیر گاو به علت وجود لاکتوز زیاد می تواند باعث اسهال و درنتیجه مرگ و میر بره ها شود.

    ترکیبات یک غذای جایگزین شیر برای تغذیه بره ها در جدول 1 آورده شده است :پروتئین خام24-22% چربی35-25% خاکستر8-5% سلولز خام1-0.5% ویتامین A20.000 IU/kg ویتامین D5000 IU/kg ویتامین E100-50 IU/kg لاکتوز25-22%
    چون خوراک جایگزین که به حالت پودر است دارای چربی بالا می باشد بایستی با آب ولرم مخلوط نماییم تا حل شود. محلول سرد شده در دمای 4-2 درجه سانتیگراد باید نگه داشته شود. با مکش مداوم خوراک جایگزین عوارض گوارشی ناشی از تغذیه مصنوعی به حداقل می رسد.خوراک جایگزین سرد بوده و از فعالیت میکروارگانیسم ها جلوگیری میکند. ظروف شیر و پستانک هارا هر 2،3 روز یکبار از هم جدا کرده و با آب و مایع ظرفشویی می شوییم و پستانک های پاره شده و خسارت دیده را تعوی می نماییم تا اتلاف شیر به حداقل برسد. خوراک جایگزین از یک روز قبل آماده شده و در یخچال نگهداری می شود.مصرف شیر با توجه به وزن زنده بره ها و سن بره ها به طور متوسط روزانه مصرف غذای جایگزین 1.1-1.5 و 1.7کیلوگرم در روز و یا به طور متوسط 0.93 کیلوگرم در روز می باشد.

    انتخاب بره برای پرورش مصنوعی
    پرورش مصنوعی به منظور پایین آمدن میزان مرگ و میر در بره ها اعمال می شود . بره های زیادی یا بره هایی که مادرش مرده است بایستی به میش پرشیر دیگر سپرده شود.در نژادهایی که دو قلوزایی بیشتری دارد مانند سقزی یا کردی پرورش مصنوعی اعمال می شود.عموما بره های با جثه بزرگ و پرحرکت برای پرورش مصنوعی انتخاب میشوند.بره های ضعیف را بایستی به مادر خود سپرد.اما برخی از تحقیقات اظهار می دارند که گوسفندهای حاصل از پرورش مصنوعی دقیق وزن زنده بالاتری نسبت به گوسفندهایی که به طور طبیعی پرورش یافته اند دارا می باشند.اگر گوسفند3 یا4 بره به دنیا آورد 2 راس از بره ها را به منظور پرورش مصنوعی انتخاب می نماییم.این انتخاب را 2 الی 6 ساعت بعد از تولد باید انجام دهیم. با طولانی تر شدن زمان انتخاب بره ها به سوء تغذیه و عوارض متابولیکی دچار خواهند شد.

    شروع پرورش مصنوعی
    برای شروع پرورش مصنوعی باید مطمئن بود که بره ها در طی پرورش مصنوعی آغوز کافی دریافت نموده باشند.بدین منظور بره باید 4 الی 6 ساعت برای تغذیه از میش رها شود.میتوان آغوز مستقیما از پستان مادر یا ازطریق پستانک دریافت کند. برای اینکه بعد از خوردن آغوز بره ها قدرت مکش خوبی داشته باشند قبل از تغذیه با غذای جایگزین 4 الی 6 ساعت بایستی صبر کرد .اما اگر مدت دادن غذای جایگزین طول بکشد رغبت بره ها برای مکش کم می شود.برای جلوگیری از عارضه ((عضله سفید)) به بره ها به ازای هر 0.5 کیلو وزن زنده بدن یک دز آمپول e- سلنیوم و یا سولفاست که حاوی 0.25 میلی گرم سلنیوم است تزریق شود. سرپستانک را به دهان بره مالیده و به آرامی چانه پایین را باز کرده و در دهان بره قرار می دهیم تا شروع به مکش نماید.از پشت بره گرفته و به سمت پستانک هدایت می کنیم . این حرکات باید جایگزین حرکات طبیعی میش مادر در شیر دادن به بره را وانمود نماید.هر 4 الی 6 ساعت یکبار بره ها باید به مکیدن پستانک عادت داده شوند.
    2الی3دفعه انجام این کار کفایت میکند.بره های بزرگتر از دوروزه برا یاینکه به پستانک مصنوعی عادت نمایند دست کم 4 الی 6 دفعه عادت پذیری لازم است. عادت دادن بره ها به منظور قطع نیاز به کمک انسانی انجام می شود. در ابتدا بایستی خوراک جایگزین سرد باشد.اصلا از خوراک ولرم استفاده نشود. برخی از بره ها گوسفندهای بزرگتر را به عنوان مادر خود می پندارند و سر خود را به شکم و پشت گوسفند می مالد که این بره ها به سختی به پرورش مصنوعی خو می گیرند و اغلب در اثر گرسنگی می میرند. بدین دلیل بره هایی که این رفتار را نشان می دهند از رمه دور می شوند.
    اغلب بره ها 1 الی 2 روز در مرحله عادت پذیری می مانند و بعداز عادت انها به تغذیه شیر مصنوعی به سییستم اتوماتیک منتقل می کنیم.دراین بخشها باید دقت کنیم که با بره های دیگر قاطی نشود. تغذیه و بهداشت مناسب باعث می شود که هر بره روزانه 300 الی 375 گرم به وزن زنده خود بیافزاید.

    غذای مکمل و آب
    درسیستم اتوماتیک به بره ها به طور آزادانه امکان نوشیدن شیر داده می شود.بر اساس ماده خشک غذای حاوی 18الی 20 درصد پروتئین بایستی داده شود .این غذا که یک جیره استارتر برای بره ها می باشد در جدول 2 آمده است:

    ماده خام%ذرت62.0 کنجاله سویا (44%CP)31.0 ملاس4.5 سنگ آهک (کربنات کلسیم)2.0 مواد معدنی (مینرال)0.5
    بره های تازه به دنیا آمده هنوز مکانیسم نشخوار ندارند.بدین دلیل پروتئین مصرفی ازنوع NPN نمی باشد و از منابع طبیعی پروتئینی تامین شده است.پیلت های مورد استفاده بایستی در قطعات بزرگ بریده شده باشند. بره های با سن کم هم شروع به مصرف کنسانتره در مقادیر کم می نمایند.بدین دلیل در 21 الی 30 روزگی بره ها ازشیر گرفته می شوند و به مصرف خوراکهای نرمال شروع می کنند. آخورها باید طوری ساخته شوند که حداقل ریخت و پاش ، حداقل پرت و حداقل آلودگی با فضولات را دارا باشند.
    بایستی در محل پرورش سنگهای لیس زدنی معدنی برای تامین مینرال وجود داشته باشد.

    از شیر گرفته شدن بره ها
    به دلیل اینکه خوراک جایگزین گران است بره ها به زودی به مصرف علوفه عادت داده می شوند. البته قبل از اینکه بره ها کاملا از شیر گرفته شوند بایستی به غذاهای فیبردار عادت داده شوند.به خاطر اینکه بره ها در هنگام از شیرگیری استرسی نداشته باشند در ابتدا خوراک جایگزین را از محیط دور میکنیم. تا 7 الی 10 روز بعد از شیرگرفتن غذای کمتری را بره ها مصرف می کنندو در نتیجه لاغر می شوند.بره ها در 15 الی 20 روزازشیرگرفته می شوند. اما مهمترین مساله در زمان از شیرگیری بره ها وزن زنده بره می باشد.بهترین وزن ازشیرگیری 9 کیلوگرم وزن زنده می باشد . بره ها به صورت گروهی از شیر گرفته می شوند(به خاطر کاهش استرس) و اگر در محیط جدید نیز غذای قبل ازشیرگیری باشد بره ها استرس خواهند داشت.
    بره ها تا رسیدن به 18 کیلوگرم بایستی از غذای حاوی 20-18% CP تغذیه نمایند. این باعث می شود عوارض ناشی از کمبود پروتئین در آینده که با غذاهای با فیبر بالا تغذیه میشوند به حداقل برسد.
    بره ها بعد از مصرف 1200-900 گرم غذای جایگزین شیر یا در حدود 4 هفتگی از شیر گرفته می شوند. البته باید مطمئن بود که این بره ها دیگر می توانند از خوراکهای دارای فیبر تغذیه نمایند.

    مراقبت و بهداشت
    در بره هایی که به طور مصنوعی بزرگ شده اند بایستی واکسن ((آنتروتوکسمی)) تزریق شود . اولین بار در آغاز مصرف غذای جایگزین شیر و بار دوم سه هفته بعد از بار اول تزریق می شود.(مخصوصا در بره هایی که کمتر آغوز خورده اند).
    اگر در بره ها اسهال دیده شود بایستی بهداشت آب و حرارت و خاک محیط بررسی شود و در صورت پیشرفت عوارض به دامپزشک مراجعه شود.

    اصولی که در پرورش مصنوعی بره ها بایستی رعایت شود:
    1- یک منبع شیر بایستی تامین شده و آغوز منجمد همیشه در دسترس باشد
    2- از بین بره های ضعیف و متعدد فعالترین آنها انتخاب شود.
    3- مطمئن شویم که در 12 الی 18 ساعت اول زندگی بره ها آغوز کافی خورده اند.
    4- برای هر 0.5 کیلوگرم وزن زنده 0.25 میلی گرم سلونیوم تزریق شود ( ضد عارضه عضله سفید )
    5- غذای جایگزین بایستی مناسب با سیسیتم گوارشی بره ها باشد.
    6- به منظور پایین آمدن فعالیت میکروارگانیسم ها شیر مصنوعی بایستی در 8 ال 15 درجه سانتیگراد مصرف شود
    7- تا زمانی که بره ها خودشان بتوانند از پستانک مصنوعی تغذیه نمایند،بایستی به آنها کمک کنیم تا عادت نمایند
    8- 3 الی 5 روز اول مراقبت ویژه ای را روی نحوه تغذیه بره ها اعمال نماییم تا مطمئن باشیم بره ها به مکیدن شیر مصنوعی عادت کرده اند
    9- وسایل و تجهیزات تغذیه مصنوعی بایستی هر 2 الی 3 روز کنترل شود و کپسول و پستانک های خسارت دیده تعویض شود
    10- در هنگام از شیرگیری بره ها باید 9 کیلوگرم وزن زنده داشته باشند.
    11- بره ها به آنتروتوکسمی نوع D و C حساسند و باید دوبار برعلیه آن واکسینه شوند
    12- وقتی بره ها به 18 الی 20 کیلوگرم رسیدند میزان بالای پروتئین جیره کاسته می شود.
    13- در مراتع باکیفیت چرا شوند و علوفه خوب مصرف کنند.

  6. #6
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض

    بی شاخ کردن گوساله ها.

    • هرچه زودتر بهتر . هفته سوم تا چهار زمان خوبي است .

    • هر چه مهار تر بهتر . بي حسي موضعي را مورد توجه قرار دهيد .

    • هرچه استرس كمتر بهتر ، در زمان بي شاخ كردن از هر گونه استرس ديگر اجتناب كنيد .

    طي سال گذشته نويسنده مشاهدات مربوط به بي شاخ كردن كه ممكن است به اين كار با كمترين فشار و كمترين استرس به گوساله كمك را جمع آوري كرده است .

    هر چه زودتر بهتر

    بسياري از پرورش دهندگان گوساله هاي شيري گوساله ها را بين هفته هاي 6 تا 10 بي شاخ مي كنند. در مقابل ، هستند افراد محدودي كه اين كار را در سنين 3 تا 4 هفتگي انجام مي دهند . هفته سوم سني است كه گوساله سن آسيب پذيري را پشت سر گذاشته است . در اين سن گوساله در حال انتقال از مرحله ايمني غير فعال كه از طريق كلستروم دريافت كرده به مرحله كسب ايمني از طريق آنتي بادهاي حفاظتي خود است . و هفته 4 براي حداقل صد مه به بافت جهت جلوگيري از رشد شاخ مناسب است . در اين سن مقدار بافتي كه در زمان بي شاخ كردن برداشته مي شود به جوانه شاخ محدود مي گردد . يك وسيله كوچك شاخ كش براي تمام اين كارها كافي است . و همچنين اگر از خمير سوزآور( خمير شاخ سوز ) استفاده شود ، در اين سن ، محدوده كوچكي از بافت براي از بين بردن مؤثر منطقه رشد كافي است . هويه يا داغ كن در اين سن تنها در منطقه محدودي از بافت داغ شده مي تواند عمل كند و مؤثر باشد . بي شاخ كردن هرچه زودتر انجام شود ،‌چه در زمان از بين بردن شاخ و چه بعد از آن استرس كمتري در گوساله ايجاد مي كند . همچنين كار كردن با يك گوساله 100 تا 120 پوندي ( معادل 45 تا 54 كيلويي ) نسبت به تليسه 200 تا 300 پوندي ( معادل 90 تا 136 كيلويي ) بسيار راحتتر است و در نرده هاي حفاظ كمتر ايجاد مشكل مي كند .

    هرچه مهارتر بهتر

    بهترين نوع مهار ، مهاري است كه از كوچكترين آسيب به گوساله يا حفاظ جلوگيري كند. افسار يكي از انواع خوب مهار است كه سودمندي آن بخاطر زمان صرف شده براي بستن گوساله محدود مي شود . گرچه ، در موارد محدودي گوساله با دو افسار هم بسته مي شود .

    با استفاده از وسايل مهار پوزه، با جلوگيري از برگشت به اطراف ،‌ وقتي كه بصورت محكم به يك قسمت ثابت بسته شده باشد در انجام كارهاي كوتاه كردن شاخ عالي خواهد بود .

    در صورت امكان ، با استفاده از هر دو وسيله سربند و افسار ، گوساله را در يك محل نگه داريد و سرش را به يك طرف و بعد طرف ديگر نگه داريد .

    اگر از يك بي حس كننده موضعي (مثل ليدوكائين ) براي بي حسي منطقه جوانه شاخ (‌عصب كورنال)‌ قبل از ، از بين بردن شاخ استفاده شود نياز زيادي به مهار فيزيكي نيست . اگر گوساله هاي زيادي در يك زمان بي شاخ مي شوند ، پيشنهاد اين است كه به ترتيب، به حدود 5 گوساله داروي بي حسي موضعي تزريق شود ، بعد به همان ترتيب كه دارو تزريق شده گوساله ها بي شاخ شوند و بعد گوساله بعدي بي شاخ شود . اين سيستم عقب و جلو ، فرصت كافي مي دهد كه بي حسي بقدري باشد كه در زمان بي شاخ كردن گوساله آرام باشد .

    هرچه استرس كمتر بهتر

    متأسفانه ، گاهي اوقات ، بي شاخ كردن زماني اتفاق مي افتد كه گوساله به اندازه كافي راحت نيست. براي مثال ، وقتي حيوانات از جايگاههاي انفرادي به جايگاههاي دسته جمعي فرستاده مي شوند . افزودن يك استرس بيشتر به چيزي كه گوساله ها الان در آن قرار دارند يك مديريت خوب نيست .

    مديريتي خوب است كه در آن قبل و براي 1 هفته بعد از بي شاخ كردن از هر گونه تغييري در وضعيت هميشگي گوساله اجتناب شود .

    اگر بيشتر راجع به اثرات استرس روي كارآئي ايمني گوساله ها بدانيم ، به اهميت تأخير در اتفاقات استرس زا پي مي بريم . حتي 7 تا 10 روز بعد از يك مورد استرس ( بي شاخ كردن ، تغيير در خوراك ، تغيير در جايگاه ، حمل و نقل و واكسيناسيون ) مي توان كاهش سطوح دفاع ايمني گوساله را مشاهده كرد . بنابراين گوساله بويژه در مورد بيماريهاي تنفسي در اين دوره بسيار آسيب پذير است.



    ترجمه: گروه علمی سایت فارم ایران

  7. #7
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض

    خلاصه
    خطر ابتلا به بيش از 400 نوع بيماري مشترك بين انسان و دام همواره انسانها را تهديد كرده است . يكي از اين بيماريهاي مشترك بيماري جنون گاوي است كه از طريق مصرف عضو آلوده به عامل بيماري به انسان منتقل مي شود . عامل اين بيماري ، دستگاه عصبي شامل مغز و نخاع را تحت تاثير قرار مي دهد . ضايعات ايجاد شده با تغييرات اسفنجي همراه است كه با ميكروسكوپ معمولي قابل تشخيص است . آمار نشان مي دهد كه دامهاي بيش از 100 كشورجهان در معرض خطر ابتلا به جنون گاوي هستند . دوره كمون بيماري ، حساسيت هاي ژنتيكي ، عدم وجود واكسن به منظور پيشگيري و نبود درمان كارآمد بر اهميت موضوع مي افزايد . علائم اين بيماري در انسان شامل : افسردگي ، احساس چسبناكي دستها ، فراموشي زمان و مكان ، از دست دادن مشاعر ، از دست دادن قدرت تكلم ، فلج اعضاي بدن و در نهايت مرگ مي باشد . بيماري جنون گاوي به علت تاثير مستقيم بر بهداشت عمومي و سلامت جامعه از يك طرف و از طرفي تاثير منفي بر اقتصاد كشور مي تواند در به هم زدن امنيت ملي كشورها موثر باشد . از آنجا كه خطر ورود گوشت و دام آلوده به عامل جنون گاوي در كشورهايي كه اين بيماري گزارش نشده از اهميت خاصي برخوردار مي باشد لازم است سطح اطلاعات همگاني خصوصاً‌كارشناسان و مسئولين دست اندركار در اين زمينه ( از جمله ايران كه موادغذايي خود را مانند گوشت از خارج كشور تامين مي نمايند ) ارتقاء يابد .
    مقدمه
    واردات گوشت از خارج مي تواند بسياري از بيماريها را به كشور منتقل سازد . با توجه به اپيدمي بيماري جنون گاوي در انگلستان و اخيراً گسترش آن به ديگر كشورهاي اروپايي كه بعضاً صادر كننده گوشت به كشور ما نيز بوده اند ، لازم است بررسي مختصري در مورد اين بيماريها صورت پذيرد . به اميد آنكه دست اندركاران بهداشت جامعه و دانشگاهيان متخصص با بررسي كارشناسانه و مطالعات جامع ، از حضور اين بيماري خطرناك در كشور جلوگيري به عمل آوردند .

    سابقه بيماري
    ESB بيماري قابلانتقال ( آنسفالوپاتي اسفنجي شكل ) در گاوهاست كه اولين بار در سال 1986 از انگلستان گزارش شده است . روند صعود بيماري تا سال 1992 ادامه داشته و از آن تاريخ به بعد با كنترل و مراقبتهاي شديد تعداد بيماري در اين كشور شروع به كاهش نموده است . در فواصل 1986 تا سال 2000 در حدود 180 هزار مورد از اين بيماري در انگلستان شناسايي شده است . در نمودار فوق موارد BSE بين سالهاي 1987 تا سال 2000 ميلادي مشاهده مي شود . از سال 1989 كه اولين مورد بيماري در خارج از انگلستان شناسايي گرديد كشورهاي مختلفي وجود اين بيماري را در كشور خود گزارش نموده اند . دانشمندان ، بسياري از كشورهاي اروپايي را بالقوه آلوده به بيماري جنون گاوي مي دانستند . در اين بين كشورهايي مانند آلمان تا سال 2000 هيچ گزارشي در خصوص اين بيماري بطور رسمي منتشر نكردند . پس از اعلام رسمي دولت آلمان در مورد وجود بيماري ، انتشار آن در نقاط مختلف آن كشور روند صعودي داشته به نحوي كه يك مورد بيماري در نوامبر سال 2000 ميلادي اكنون به 49 مورد افزايش يافته است . گزارشات معدودي از اين بيماري در كشور كانادا ، ايتاليا و عمان وجود دارد كه تمامي آن ناشي از واردات دام از كشور انگلستان بوده است . يكي از كشورهايي كه تاكنون اين بيماري از آن گزارش نشده است كشور نيوزلند است . در جدول صفحه قبل فراواني BSE در كشورهاي مختلف آمده است .

    عامل بيماري
    عامل بيماري ، پروتئين بنام پرايون ( Prion ) است . اين عامل مغز و نخاع را تحت تاثير قرار مي دهد و موجب ضايعات مغزي مي شود . ضايعات حاصله كه با مشخصه تغييرات اسفنجي همراه است با ميكروسكوپ معمولي قابل مشاهده مي باشد . عامل بيماري بسيار پايدار بوده و در مقابل انجماد و حرارت هاي بالا مقاوم است به نحوي كه جهت از بين بردن اين عامل به حرارت 170 درجه سانتيگراد به مدت 20 دقيقه نياز است . جهت از بين بردن عامل بيماري به حرارت 170 درجه سانتيگراد به مدت 20 دقيقه نياز است . جهت از بين بردن عامل بيماري (پرايونها ) تحقيقات فراواني با استفاده از مواد شيميايي و آنزيم ها انجام شده است . در جدول ((2)) به بعضي از اين عوامل اشاره شده است .


    (+) عدم پايداري پرايون در مقابل عوامل شيميايي و آنزيمها.
    (ـ) پايداري پرايون در مقابل عوامل شيميايي و آنزيمها.
    بيماريهاي ايجاد شده توسط پرايونها ، اغلب آنسفالوپاتي اسفنجي شكل ناميده مي شوند . اين نامگذاري به دليل ضايعات ايجاد شده به صورت واكوئلهاي بزرگي در مغز است . پرايون ها مي توانند در بسياري از گونه هاي پستانداران از جمله انسان بيماري ايجاد نمايند . اين بيماري در حيوانات و انسان به اشكال جدول ( 3 ) مشاهده مي شود :
    (در اين نوشتار تنها به معرفي مختصر كراتسفيلدژاكوب و تغيير يافته آن مقايسه آنها با BSE مي پردازيم . )

    بيماري كراتسفيلدژاكوب ( Creutzfeltdt –Jakob D )
    اين بيماري CJD يك انسفالوپاتي مسري انساني شناخته شده است . CJD در موارد نادر بين 5 تا 10 درصد به صورت ارثي و در 85 تا 90 درصد موارد به صورت تك گيري در افراد مشاهده شده است . اين بيماري با درصد كمتر از طريق پيوند اعضا و استفاده از هورمون رشد غير سنتتيك نيز قابل انتقال است . بيماري در افراد مسن با متوسط سني 65 سال و بيشتر مشاهده شده است و دوره ابتلاي آن 5/4 مي باشد .
    گونه تغيير يافته كراتسفيلد ژاكوپ ( Variant Creutzfeltdt-Jakob Disease( VCJD) )
    اين بيماري يكي از فرم هاي CJD است كه اولين بار در سال 1996 در انگلستان گزارش گرديد اين بيماري برخلاف CJD افراد جوان را ( متوسط سني 29 سال ) مبتلا مي سازد دوره ابتلاي آن بيشتر از دوره ابتلاء CJD است و 14 ماه طول مي كشد . از اكتبر 1996 تا دسامبر 2000 تعداد 87 مورد از ابتلاي انسان به vCJD در انگلستان و تعداد ديگري در كشورهاي مختلف گزارش شده است .
    ارتباط بين BSE و vCJD
    ارتباط بين BSE و vCJD اولين بار زماني مطرح شد كه رابطه بين دو نوع آنسفالوپاتي اسفنجي شكل مسري ، از نظر زماني و مكاني مشخص گرديد . با مطالعاتي كه در كشور انگلستان در مقايسه با ديگر كشورها انجام شده ميزان vCJD در انگلستان بروز بالايي داشته و اين در حالي است كه بالاترين ميزان بروز موارد BSE نيز در همين كشور گزارش شده است . مشاهده ضايعات پاتولوژيكي مشابه ، در اين دو بيماري اين رابطه را تقويت مي كند . از طرفي انتقال اين دو عامل در موش آزمايشگاهي مشابه بوده و اين فرضيه را بيشتر تقويت مي نمايد كه عامل ايجاد كننده اين دو بيماري يكي است . محتمل ترين علت ايجادvCJD تماس و آلودگي با عامل BSE است و مهمترين راه انتقال آلوده بودن مواد غذايي با بافتهاي آلوده گاومي است . تشابهات قابل ملاحظه بين عامل BSEو vCJD و نيز نتايج آزمايشگاهي باعث شد كه WHO اعلام نمايد كه عامل ايجاد كننده BSE همان عامل ايجاد كننده vCJD است.
    راه انتقال
    اين تئوري كه عامل گاوي از طريق خوردن غذاي آلوده به پرايون ايجاد مي گردد ، به طور گسترده مورد پذيرش بسياري از محققين است اما اين تنها راه انتقال نبوده و بيماري ممكن است از طريق مادر به جنين نيز منتقل شود . عامل بيماري به صورت محيطي و تماس قابل انتقال نيست .
    تشخيص
    با توجه به گزارش هفته نامه Nature چاپ لندن روشهاي تشخيصي مورد استفاده كه اكنون در اروپا و آمريكا مورد استفاده قرار مي گيرد توانايي تشخيص بيماري ، در دامهاي آلوده كه دوره كمون را مي گذرانند ، را ندارند . اين امر موجب نگراني مصرف كنندگان را فراهم نموده است ، اين در حالي است كه بيشترين خطر از ناحيه همين دامها براي مصرف كنندگان است . برخي از كشورهاي اروپايي نظير اسپانيا بودجه كلاني را جهت تهيه كيتهاي تشخيص سريع اختصاص داده اند .
    در حال حاضر براي تشخيص BSE ، دام زنده مورد ارزيابي قرار مي گيرد . چنانچه گاوي بيماري را نشان دهد آنرا كشته و مغز حيوان را براي يافتن ضايعات پاتولوژيك مورد بررسي قرار مي دهند . لذا يكي از راههاي مهم تشخيص ، تظاهرات بيماري بوده كه با علائم عصبي همراه است . طبيعت پيشرونده و پيدا نكردن عوامل ديگر در بروز بيماري از مشخصه ديگر اين بيماري است كه در تشخيص كمك مي كند . تنها راه تشخيص قطعي بيماري در حال حاضر انجام آزمايشات هيستوپاتولوژي است . اين روش مورد قبول اتحاديه اروپا نيز بوده و به عنوان استاندارد طلايي در تشخيص مطرح است ؛ در اين تست ابتدا استاندارد طلايي در تشخيص مطرح است ؛ در اين تست ابتدا مغز را از كاسه سر خارج و سپس در فرمالين نگهداري مي نمايند ، پس از رنگ آميزي مغز و مشاهدات تغييرات ( خاص بيماري جنون گاوي ) در زير ميكروسكوپ بيماري در دام تاييد مي گردد . تعدادي از تستها براساس روشهاي ايمونولوژيك استوار است كه حساسيت آنها 100% نيست . تستهايي كه در سال 1999توسط اتحاديه اروپا براي تشخيص اين بيماري ارائه شده است تنها در دامهاي مسن كه علائم بيماري را نشان دهند قابل استفاده مي باشد . در حال حاضر روشهاي جديدتري نيز مورد استفاده قرار مي گيرد كه زمان كمتري جهت تشخيص نياز دارد .
    درمان
    تاكنون هيچگونه درماني براي بيماران وجود ندارد و تنها ، راههاي پيشگيري از اين بيماري مورد توجه قرار گيرد .
    پيشگيري
    از آنجا كه 99% موارد بيماري از طريق تغذيه است بايد از تغذيه لاشه دامهاي آلوده و يا مشكوك جلوگيري به عمل آورد . در اين رابطه بر طبق دستورالعمل OIE در صورتي كه دامي در يك گله مبتلا به بيماري شناسايي شود بايد تمام دامهاي آن گله كشتار و لاشه آنها معدوم گردند . بر همين اساس در بند 2 ماده 16 ، 13 ،3 ، 2 جهت واردات گوشت قيد شده است كه گوشت از گله هايي تهيه گردد كه در طي 7 سال گذشته هيچ موردي از جنون گاوي در آن تاييد نشده باشد . از آنجايي كه هنوز زواياي تاريكي از اين بيماري وجود دارد لذا با شناسايي تنها 44 مورد بيماري در گاوهاي آلمان ، اين كشور آماده شده است تا 400 هزار دام خود را به كشتارگاهها بفرستد اگر چه دانشمندان همه راههاي انتشار بيماري را نمي دانند ليكن به منظور پيشگيري از انتشار بيماري ، دستور كشتار دامهاي مبتلا به جنون گاوي را صادر مي نمايند . اين در حالي است كه دامهاي موجود در گله هايي كه در آنها موردي از بيماري گزارش شده باشد را نيز معدوم مي كنند . براين اساس دستور العملي توسط OIE صادر شده كه گله هايي كه در بين آنها موردي از بيماري گزارش شده باشد ، كليه دامهاي آن گله معدوم گردد .
    توصيه هاي مشترك سازمان بهداشت جهاني سازمان ( WHO ) خواربار جهاني ( FAO ) سازمان بهداشت جهاني حيوانات ( OIE )
    در كنفرانسي كه به منظور يكسان سازي نظريات و اتخاذ استراتژي مشترك در پاريس برگزار گرديد ، توصيه هاي مهمي در ارتباط با خطر بيماري جنون گاوي در سطح جهاني ارائه گرديد كه در ذيل به بعضي از اين توصيه ها به صورت خلاصه اشاره مي گردد:
    1- كشورهاي صادر كننده محصولات غذايي تهيه شده از پودر استخوان و فراورده هاي دامي جهت خوراك دام بايد نسبت به خطر وجود عامل بيماري آگاه شوند و از تجارت غير قانوني پرهيز نمايند.
    2- كشورها نبايد نسبت به عدم وجود بيماري در كشور خود مطمئن باشند ؛ زيرا وجود ميزان بسيار پايين بيماري ، سبب مخفي ماندن آن و تداوم مشكل خواهد بود .
    3- تماي كشورهامي بايست توانايي خود را در خصوص ارزيابي و بازرسي منظم تجارت موادي كه مي تواند از نظر جنون گاوي خطر ساز باشد، بالا ببرند.
    4- علاوه بر توصيه هاي OIE به كشور ها ، راهنمايي اختصاصي براي هر كشور در جهت مقابله با جنون گاوي نياز است .
    5- خواست جهاني در جهت جلوگيري از وقوع جنون گاوي است . مديريت اين امر در كشور ها بايد بر پايه عملي استوار باشد و محدوديت هاي به مورد اجرا گذاشته شود .
    6- در هيچ موردي نبايد در تغذيه نشخوار كنندگان از پودر استخوان و فراورده هاي به دست آمده از يكديگر نشخوار كنندگان از پودر استخوان و فرآورده هاي به دست آمده از ديگر نشخوار كنندگان استفاده شود .
    7- كشورها مي بايست تست هاي تشخيصي مناسب در جمعيت هاي حيواني را مد نظر قرار دهند .
    8- فعاليت هاي تحقيقاتي و تبادل اطلاعات به منظور دستيابي به اطلاعات جديد در خصوص جنون گاوي و خطرات مرتبط با آن ادامه يابد .
    توصيه هاي OlE جهت كاهش خطر ابتلا به به BSE
    OIE براي واردات گوشت از كشورهاي مختلف بر اساس طبقه بندي زير :
    1-موقتا عاري از بيماري BSE
    2- بروز پايين بيماري BSE
    3- بروز بالاي بيماري BSE
    دستورالعمل هاي متفاوتي وجود دارد كه در تمام آنها نبايد در تغذيه دامها از گوشت و فرآورده هاي گوشتي استفاده شده باشد.

  8. #8
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض

    از [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] عزيز براي تنظيم فهرست اين تاپيك تشكر مي كنم.

    Post Merged by Dianella
    ============
    فهرست بندی این تاپیک
    1- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    2- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    3- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    4- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    5- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    6- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    7- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    9- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    10- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    11- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    12- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  9. #9
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض

    روش هاي معمول واكسيناسيون

    1 – روش آشاميدني water Drinking
    2 – روش قطره چشمي drop Eye.
    3 – روش اسپري يا روش آئروسل Spray or aerosole
    4 – روش تزريق زير جلد يا داخل عضلاني Injection intra muscular subcutaneous
    5 – تلقيح در نسوج بال web Wing

    روش آشاميدني
    water Drinking
    روش فوق بايد عينا بر طبق دستورالعمل مؤسسه سازنده واكسن صورت پذيرد با توجه به دستورالعمل ها و اعمال كليه شرايطي كه بايد در اين طريقه مايه كوبي در نظر گرفت مي توان با استفاده از جدول شماره يك اقدام به رقيق كردن واكسن كرده از معايب اين روش دريافت واكسن بطور غير يكنواخت توسط طيور گله است ، به طوري كه تعدادي از طيور ممكن است دز بيشتري و تعدادي دز كمتري را دريافت كنند در اين صورت عيار آنتي بادي حاصله در اين روش (آشاميدني) در گله غير يكنواخت و امكان آلوده شدن جوجه هايي كه داراي عيار آنتي بادي پايين مي باشند با ويروس بيماريزا وجود خواهد داشت .
    واكسن هاي IBDV - NDV ILTV - IBV - AEV - را مي توان به روش فوق بكار برد .
    2 – روش قطره چشمي
    Eye drop
    روش فوق عينا بايد بر طبق دستورالعمل مؤسسه سازنده واكسن صورت پذيرد با توجه به دستورالعمل ها عموما مقدار 1000 دز واكسن را در 25 سانتي متر مكعب آب مقطر و يا سرم فيزيولوژي و يا آب جوشيده سرد شده حل كرده و براي 1000 قطعه (جوجه – نيمچه – پولت) بكار مي برند . در اين روش يك قطره از محلول محتوي واكسن توسط قطره چكان مخصوص در داخل چشم چكانده مي شود .
    واكسن هاي NDV ILTV - IBV - IBDV- را مي توان به روش فوق بكار برد .
    3 – روش اسپري و يا روش آئروسل
    Spray or Aerosole
    با توجه به اهميت و تفاوتهايي كه دو روش اسپري و آئروسل با همديگر دارند يك دستورالعمل كلي در زمينه نحوه كاربرد واكسن نيوكاسل با روش هاي اسپري و آئروسل ضميمه به صورت ارائه مي شود .
    با روش فوق مي توان واكسن هاي ILTV - IBDV - IBV - NDV را جهت پيشگيري از بيماريهاي مربوطه بكار گرفت .
    4 – روش تزريقي
    Injection
    اصولا كليه واكسن هاي كشته (Inactive) و تعداد محدودي از واكسن هاي زنده (Live) را مي توان با روش تزريقي مورد استفاده قرار داد . از مزاياي اين روش :
    - استفاده از حداكثر عيار ايمني بدست آمده و دوام عيار حاصله به مدت طولاني
    - وارد كردن مقدار يك دز آنتي ژن مورد نظر به هر قطعه
    - يك دسته بودن عيار آنتي بادي حاصله در اين روش
    - كاهش استرس ناشي از مصرف مداوم واكسن هاي زنده را مي توان ذكر كرد .
    راه هاي تزريق
    معمولا عضله سينه طيور (Pectoral muscle) و زير جلد ناحيه گردن under Subcutaneously توصيه مي شود .
    اخيرا تزريق واكسن كشته در سطح بالايي ناحيه دم طيور surface of the tail Ventral بكار گرفته شده و همچنين واكسن مارك (MD) در 18 روزگي دوران جنيني (در زمان انتقال تخم مرغهايي نطفه دار از دستگاه ستر به هچر) مورد استفاده قرار گرفته و با موفقيت همراه بوده است

  10. #10
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض

    تشخیص به موقع فحلی و آبستنی
    توليد مثل عاملي كليدي در تعيين بازده پرورش گاوهاي شيرده مي باشد. در بهترين شرايط هر ماده گاو، سالانه يك گوساله توليد خواهد كرد. از نظر اقتصادي، باروري معمولا با توجه به فاصله زايش پي در پي دو گوساله ارزيابي مي شود. معيارهاي اندازه گيري بازده توليد مثل، شامل تعداد تلقيحات به ازاي آبستني، ميزان آبستني در ازاي اولين تلقيح، تعداد روزهاي باز و فاصله زايش مي باشد. فاصله زايش مطلوب در بيشتر گاوداريها 12-13 ماه است. در بيشتر گاوداريها درصد آبستني با اولين تلقيح بين 50-60 % است و براي 55% آبستني ها به حدود 8/1 تلقيح براي هر آبستني نياز است. يكي از دلايل مهم اقتصادي نبودن پرورش گاو شيري در استان، پايين بودن راندمان توليد مثلي در گله هاست. ضعف در تشخيص بموقع فحلي و آبستني موجب مي شود تا فحليهاي زيادي در زمان طول عمر اقتصادي گاو از دست برود كه اين امر به خودي خود سبب طولاني شدن فاصله دو زايمان و به تبع آن ضررهاي مالي فراوان به دامداران مي گردد. اين مقاله ترويجي، كه با همكاري كارشناسان مركز تحقيقات و معاونت امور دام و بخش ترويج استان تهيه شده است، سعي دارد كه دامداران استان را با روشهاي سنتي و علمي تشخيص به موقع قحلي و آبستني متعاقب تلقيح آشنا كند.
    مفهوم فحلي:
    پديده فحلي ، فاصله زماني است كه در طول آن حيوان ماده سر پا مي ايستد تا با حيوان نر جفتگيري كند .اين حالت متعاقب تغييرات هورمونها و به خصوص هورمون استروژن رخ مي دهد. بنابراين فحلي يك پديده رفتاري محسوب مي شود. در صورتيكه زمان بروز فحلي بموقع تشخيص داده نشود و گاو بموقع تلقيح نگردد، دست كم به اندازه يك چرخه فحلي، فاصله گوساله زائي افزايش خواهد يافت. بنابراين مديريت و تشخيص گاو فحل از لحاظ اقتصادي بسيار حائز اهميت مي باشد و مديران واحدهاي پرورش گاوهاي شيرده بايد از تمام امكانات موجود براي تشخيص گاوهاي فحل استفاده كنند. با توجه به توسعه تكنيك تلقيح مصنوعي، به جاي گاو نر خود گاودار بايد عمل فحل يابي را انجام دهد و اينجاست كه بسياري از اشتباهات مديريتي موثر بر باروري گله آشكار مي شود. مشكل مربوط به تشخيص فحلي در گاوهاي ماده به خاطر كوتاه و متغير بودن طول دوره فحلي مي باشد. تشخيص فحلي در صبح زود بلافاصله پس از روشن شدن هوا يا در سپيده دم بيشتر اهميت دارد و اغلب گاوها بين ساعت 2 بامداد تا 5 صبح فحل مي شوند.
    جنبه هاي اقتصادي تشخيص فحلي:
    يكي از مهمترين جنبه هاي مديريتي در گله هاي بزرگ گاوهاي شيرده ، تشخيص فحلي مي باشد كه هيچ روشي نمي تواند جايگزين بازرسيهاي پياپي و سيستيماتيك براي تشخيص اين حالت گردد. اين حالت 6 الي 30 ساعت طول مي كشد ولي به طور ميانگين براي اكثر گاوهاي ماده اين حالت 12 الي 18 ساعت طول مي كشد.درصد عمده اي از فحليها در شب بين ساعت 6 بعد از ظهر تا 6 بامداد رخ مي دهد.از عواقب تشخيص نادرست فحلي مي توان به گمراهي دامدار در تشخيص فحلي آتي، متحمل شدن هزينه هاي تلقيح نادرست و باز گشت به فحلي مجدد گاو مذكور اشاره كرد. تلقيح گاوي كه در حالت فحلي نيست ، باعث مي گردد كه رحم گاو كه در اين حالت مقاومت كمتري به پاتوژنها دارد، دچار عفونتهاي رحمي گردد. وجود تعداد بي شماري از گاوهاي شيرده در گله هاي تجارتي ،نياز به دستيابي به روشهاي مناسب تشخيص فحلي و استفاده از وسائل كمكي و نوين،براي تشخيص فحلي را همواره بوجود مي آورد.
    علائم و نشانه هاي فحلي:
    مطمئن ترين نشانه فحلي براي تشخيص گاودار، سر پا ايستادن گاو ماده و اجازه سواري دادن به ساير گاوهاست، در بعضي موارد كه بكرات ديده مي شود اينست كه گاو فحل براي سواري گرفتن از ديگر گاوها تلاش مي كند به طوري كه گاوهاي غير فحل از جهت عقب سعي بر سوار شدن بر گاو ماده فحل را دارند در حالي كه خود گاو ماده از جهات مختلف سعي بر سواري گرفتن از ساير گاوها دارد. از مهمترين علائم فحلي كه دامداران به طور سنتي با اتكا به آنها فحل يابي مي كنند عبارتند از: رفتارهاي غير عادي، عصبي بودن، ناآرامي، تورم فرج و خروج ترشحات آبكي از واژن، كاهش توليد شير و كاهش مصرف خوراك، كنارگيري از گله، انبساط مردمك چشم مي باشد. گاوي كه فحل شده معمولا داراي كپل و كشاله ران آلوده مي باشد و موهاي ابتداي دم آشفته مي باشد. حالت فلهمن(Fleman) از ديگر نشانه هاي فحلي است كه در آن حيوان سر خود را بالا نگهداشته و لبهاي خود را به سوي بال خم مي كند. تجربه دامداران استان عمدتا بر تعيير رفتار عادي گاو فحل اشاره دارد بطوريكه گاوي كه مثلا هميشه پيش از همه وارد شيردوشي مي شود در زمان فحلي آخرين گاوي است كه وارد شير دوشي مي شود. همچنين دامداران استان در فصل زمستان مشاهده نموده اند كه از پشت گاو فحل بخار بر مي خيزد كه اين بخار نتيجه افزايش دماي بدن گاو و به دنبالزياد شدن فعاليت و يا به دليل تعييرات فيزيولوژيكي دوره فحلي است.

صفحه 1 از 2 12 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •