درود.
نوشتارم چندان هم بیارتباط به گفتمان شما نیست!
نخست، از تلاشم برای پارسی نوشتن گفتید، بله تلاش میکنم ولی زور نمیزنم! من سرهگرا و سرهنویس نیستم و نمیخواهم باشم چرا که همه لغات و واژگان فارسی چه ناب و چه دیگرتبار را جزئی از گنجینه و سرمایه زبانمان میدانم و میدان کاربرد واژگان را تنگ نمیگیرم و به فراخور، از گنجینه لغاتش استفاده میکنم؛ با این وجود از دستاوردهای درست و کاربردی دوستان ارجمند سرهگرا نیز بهره میبرم. از آنجا که تلاشی برای درستنویسی و پاسداشت زبان پارسی (فارسی/دری/تاجیکی) در زمینه آی.تی در پی۳۰ورد آغاز کردم و امیدوارم به جنبشی بینجامد، در من شور پارسینویسی میآفریند!
دو، به دلیل کمی و فشردگی زمان، بیشتر نظرهایم را به گونه بداهه و آنلاین مینویسم و به همین خاطر گاهی دچار لغزش و اشتباه میشوم و اگر به نظرهایی که فرستادهام نگاه کنید خواهید دید که بیشترشان را دوباره ویرایش کردهام.
سه، درباره جدابودن یا نبودن لهجه و گویش، شاید نظر شما درست باشد ولی دستگاه آموزشی ایران برایشان دو تعریف جداگانه کرده است؛ لهجه، تفاوت در تلفظ و گفتن کلمات و واژههاست و در گویش، افزون بر ویژگیهای لهجه، تفاوت در برخی لغات و واژگان نیز وجود دارد، ولی تفاوت آنچنان نیست که باعث عدم ارتباط میان گویندگان زبان شود.
چهار، این که پرسش از شمار لهجههای عربی کردم به دلیل انتشار ادعاهای بدخواهانه و تحقیرآمیز برضد زبان فارسی و گویندگانش بوده که البته با هدفهای سیاسی ضدمیهنی و ضداتحاد ایرانیان و در این میان از حمله به هویت مردمی که تنها گناهشان فارسیگویی است نیز پرهیز نمیکنند!
پنج، تعریف و بازشناسی زبانها نخست برپایه نحو و دستورشان است و واژه و اصطلاح در رده بعدی اهمیت است.
همچنین موضوع سبک نگارش جای خودش را دارد، سبک نگارش در چارچوب نحو و دستور، آزادست از همه گنجینه و ذخیره واژه و اصطلاح زبان سود بجوید؛ اگر به نظرها و نوشتارهایم در پی۳۰ورد نگاهی کنید، میبینید از این لحاظ گوناگون است. اجباری نیست همواره به یک شیوه نوشت، در موقعیتهای متفاوت، سبک نگارش میتواند متنوع و متغیر باشد.
شش، فرمودید در ایران به عمان، «عُمّان» می گویند و این نادرست است؛ در هر زبانی نامهای خارجی را براساس گفتار و خوانش گویندگان آن زبان تلفظ میشود و درستی هم بر این پایه سنجیده میشود و نگرانی نیست برای دگر خواندن نامهای جغرافیایی تا جایی که به حقوق بین الملل و هویت-تاریخ ملی کشورها تعرضی نشود و دشواری پیش نیاورد.
در ایران بسیاری از نامهای خارجی را به گونه متفاوت از اصلشان تلفظ میشود مانند: اکوادور (اِکوآدور)، اوکراین (آوکرایِن/یوکرین)، کره (کورِا/کوریا) و حتی برخی نامها غیر از نام رسمی یا اصلی گفته میشود مانند: انگلیس (بریتانیا)، آمریکا (ایالات متحده امریکا)، عربستان (پادشاهی عربی سعودی)، آلمان (ژرمنی/دُیچلَند). این موضوع درباره ایران نیز صدق میکنم چنان که به ایران، پرشیا نیز میگویند، تاکنون طرفهای دیگر اعتراضی نکردند ولی در مورد... خودتان بهتر میدانید.
و هفتم، شما کار خوبی میکنید که دیگران را به ظرایف و نکتههای برخی از لهجههای زبان عربی آشنا میکنید.
اشاره درستی کردید که زبان بزرگ و پویایی همچون زبان عربی از دریای عرب و خلیج فارس تا اقیانوس آتلانتیک، دارای لهجههای بسیارست و بر کمسوادی و یا تجاهل مدعیانی که میگویند لهجههای زبان عربی ۳۳ تاست صحه گذاشتید!
زبان پارسی نیز این گونه است، لهجه و گویشهایش از شمار دررفته است چرا که زبانیست بس دیرینه، از مردمانی با ریشه، در سرزمینی گسترده قارهوار، با ژرفنای پیش از تاریخ، با هویت کهنِ بیش از ۱۲ هزارساله و برخاسته از بسترگاه دریای پارس (خلیج فارس). بدیهی است که میبینیم در عین همهدریابی و یگانگی زبان، هر شهرستان و دهستانش گویش و لهجهای دارد، به شمار هزاران!
کار آموزش و پژوهش دشوار است و گیردادن و خردهگیری چه آسان. پوینده باشید و امیدوار.
ای بسا هندو و ترک همزبان/ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگرست/همدلی از همزبانی بهترست
مولوی